بوطیقای روایت پایداریدر کتاب های درسی ادبیات دوره متوسطه ایران
نویسندگان
علی ششتمدی1
علی تسلیمی1
مهیار علوی مقدمک3
آذین حسین زاده3
1 دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشکده ادبیّات و علوم انسانی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران.
2 دانشیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران.
3 دانشیار، گروه زبان و ادبیّات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
چکیده
نظام آموزشی در کشور ما نظم محور است و ویژگی بارز آن، نظم دادن به مقولههای متنوع علمی، با تکیهبر عناصر موجود در آنها است. بر این اساس، رویکرد نظم محور به درک بیشتر دانشآموز از فحوای دروس و علوم منتهی میشود. هدف ما در این جستار، بررسی دامنهای خاص از فحوای کتابهای درسی دورۀ متوسطه، یعنی روایتهای مرتبط با ادبیات پایداری است تا از این رهرو، به میزان تحقق اهداف آموزشوپرورش پی بریم.
در این باره، ابزار اصلی تحقیق را روایتشناسی قرار دادیم و به سبب کثرت انگارهها در این گستره، بر آن شدیم تا از رویکرد تودورف بهمثابۀ محور اصلی کار بهره گیریم؛ چه او در یکی از پژوهشهای بهنام خویش به بررسی و آسیبشناسی فحوای کتب درسی ادبیات در نظام آموزشی فرانسه پرداخته و بدین حیث، تجربۀ او راهگشاست.
نیز خواهیم دید که هرچند نویسندگان دو دوره کتابهای درسی ادبیات فارسی دورۀ متوسطۀ ایران، در دورۀ اول، توجه چندانی به روایت پایداری نداشتند و تنها در دورۀ دوم، این مقوله را مهم قلمداد کردهاند، بااینحال، متنهای برگزیده در هر دو دوره، بهحیث ساختار روایی، نکات قابل انتقادِ فراوان دارند و گویا هدف مؤلفان کتابهای درسی از جای دادن متنهای روایی در این کتابها، ایدئولوژیک گرایی است تا ارتقای سطح خوانش، نقد، توصیف متن و آشنایی با مفاهیم متن روایی. فقدان قاعدهمندی، همچنین عدم تطابق با ملاکهای علم روایتشناسی و چندپارگی در بیان مطالب باعث شده تا نمونههای عرضهشده تناسبی با اهداف دیسپلینمحور در آموزش ادبیات پایداری نداشته باشند.
کلیدواژهها: ادبیات پایداری، روایت شناسی، تودورف، دوره متوسطه ، کتاب درسی، دیسیپلین محور