به نام آفریدگار قلم و آنچه می نویسد
اگر قلم نویسنده جذاب و خواندنی باشد، خواننده را سطر به سطر با اشتیاق از خطوط به سطور می رساند، بی آنکه گذر زمان را حس کند و لذت خواندن را به خواننده ی کتاب می چشاند.
آی همسایه، ماه باید شد: شاعر این سروده ها بر این باور است که شعر همان گمشده ی آدمی ست، همراه ازلی و ابدی مردمان از گذشته های دور تا ...
و شعر! این سیال نازنین، پدیده ایست، سترگ.
شاعر کتاب آی همسایه، ماه باید شد، تاثیرگذاری بر احساسات را وظیفه شعر می داند و صمیمی سخن گفتن را همواره ترجیح میدهد و در کتبش لحظات بسیاری با نگاه متفاوتش خواننده را متحیر میسازد:
تو را نفهمیدم
مولا
آنرا که نفهمیده باشند
غریب است!
به راستی نگاه شاعر به لقب«غریبالغربا» تکان دهنده نیست؟!
یا نوزدهمین شعر کتاب:
زائری ایستاده بود
بر گونهاش هزاران خورشید
و در چشمش هزاران ستاره
گل میکند
تازه مفهوم شمسالشموس را فهمیدم
او راوی بی ادعایی است که آنچه را میبیند آنگونه که در مییابد، باز مینماید، و در ثبت این لحظات دچار تکلف و پرگویی نمیشود و دغدغهی ساختار و زبان را نیز در ثبت این لحظات پشت سر میگذارد که چنین روایت میکند:
دستهایش تا آسمان قد کشیده بود
با یک بغل نیاز
و موهایی ژلزده و سیخ سیخ
و ریشی عجیب
بگردم عشق را
که در کالبدی از غرب
شرقیترین تبلور مشرق را
اشراق میکند
در کتاب آی همسایه، ماه باید شد، از این دست سرودهها کم نیست!
به جای مقدمه:
آقا! شما آنقدر خوبید که به شما نمیتوانم «شما» بگویم که «شما» یعنی فاصله و آن قدر بزرگید که به شما نمیتوانم «تو» بگویم که «تو» یعنی جسارت
کاشکی زبانی دیگر میدانستم که واژهای میداشت با صمیمیت«تو» و عظمت «شما»
و من بیدغدغهی «تو» و «شما» حرفهایم را میگویم
آقای خوب من!
من در پیشگاه تو کودکی هستم که سعی میکند چیزی بگوید
این حرفهای کودکانه را از این میانسال کوچک بپذیر
و شعر 38 کتاب:
دلم ضعف کرده است
اگر از دستت بر میآید
ای خادم عزیز!
مرا به مهمانسرای حضرت ببر
و برای من
یک لقمه نور بیاور
و افتخار برگزاری برخی نشستهای ادبی خوانش متون کهن با حضور شاعر و نویسندهی آثار ارزشمندی چون: یک قمقمه دریا، چشمه های بهشت، ترجمهی فاخر صحیفهی سجادیه، رسالهی حقوق، یک پنجره خورشید، شهادتنامهی امام حسین و... در پنجاه و یکمین خوانش متون کهن در کتابخانهی تخصصی ادبیات با حضور همکاران و مراجعان ادب دوست اتفاقی بود که به اصطلاح کتاب و کتابداری: هیچ اتفاقی اتفاقی نیست! و شکر خداوند که باز هم در آستانهی هفتهی کتاب و کتابخوانی و کتابدار، سخنانی از جنس نور با خوانش اشعار گفته و شنیده شد.
آرزوی سلامت و سعادت برای استادمحمدهادی زاهدی، شاعر، نویسنده و استاد پنجاهمین نشست ادبی خوانش متون کهن در کتابخانه تخصصی ادبیات آستان قدس رضوی.
این نشست ادبی 23 آبان 1400 به مناسبت میلاد امام حسن عسکری علیه السلام برگزار شد.
سالهاست همسایهی خورشیدم
سالهاست میگردم...
شب
روز
اما هنوز
حسرت اشراق
با من است
دیشب کودکی به من گفت
آی همسایه
برای زیارت خورشید، ماه باید شد... سروده ی محمدهادی زاهدی