این مرد پایان ندارد
۱۴۰۰-۱۰-۱۱
درکتاب این مرد پایان ندارد که به صورت متن و تصویر رنگی منتشر می شود، مخاطب علاوه بر برخی تصاویر منتشر نشده از فرمانده جبهه مقاومت، خاطراتی را می خواند که تعدادی از آن ها برای اولین بار منتشر می شوند.

این مرد پایان ندارد

درکتاب  این مرد پایان ندارد که به صورت متن و تصویر رنگی منتشر می شود، مخاطب علاوه بر برخی تصاویر منتشر نشده از فرمانده جبهه مقاومت، خاطراتی را می خواند که تعدادی از آن ها برای اولین بار منتشر می شوند.در واقع در سیر این کتاب، نگارنده تلاش کرده است که مطالب کتاب، به گونه ای سامان یابد تا خواننده، مکتب شهید «قاسم سلیمانی» را بیشتر بشناسد. سید علی بنی لوحی نویسنده کتاب "این مرد پایان ندارد"، از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که خود را خادم یاران حضرت روح الله در لشکر امام حسین (ع) می داند و معتقد است بزرگترین خوشبختی زندگی اش این بوده که او را در صحنه جهاد و شهادت راه داده اند، هر چند دست خالی و مانده از راه باز گشته است.

ایشان بعد از دفاع مقدس مدتی رئیس ستاد نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و اکنون به فعالیت های فرهنگی مشغول است که نتیجه تلاش او تدوین و تألیف بیش از 20 جلد کتاب با موضوع دفاع مقدس و انقلاب اسلامی است و او هم چنان در رزم است.

بخشی از کتاب:

اولین بار که او را دیدم در بهمن ماه 1360 بود که ما در پادگان دوکوهه مستقر بودیم و لشکر امام حسین (ع) را برای عملیات مهمه فتح المبین اماده میکردیم . یک روز که در گلف با آقا رحیم و حسن باقری برای هماهنگی کارهای منطقه عملیات جلسه داشتیم به ما گفتن که قرار است از نیروهای بسیجی و پاسدار کرمان یک تیپ تشکیل شود و چون ما مقدار زیادی سلاح و مهمات در عملیات آزادسازی آبادان از محاصره و فتح بستان به دست آورده بودیم موظف شدیم ضمن اینکه چند ساختمان از دوکوهه را در اختیار تیپ در حال تاسیس قرار می دهیم به اندازه سه گردان هم سلاح ، مهمات و تجهیزات به آن ها بدهیم.همان روز به دوکوهه برگشتیم و اولین دیدار با جوانی خوش سیما ما را به یاد دوستان شهیدمان انداخت که در ماه های اخیر در فراغ آن ها می سوختیم. حاج قاسم در خاطرات خودش اینگونه به آن روزها اشاره می کند: محل استقرار اولیه ما دوکوهه بود . در آنجا قبل از اینکه بچه های تیپ محمد رسول الله مستقر شوند بچه های تیپ امام حسین مستقر شده بودند وقتی ما نیروها را به دوکوهه آوردیم هنوز امکانات نداشتیم . آشپزخانه نداشتیم . صلاح و مهمات نداشتیم . تغذیه و تسلیحات ما را تیپ امام حسین تامین میکرد . غذای ما را آن ها می دادند . بعد هم قرار شد تسلیحات ما را هم بدهند بعد خودمان آرام آرام خودکفا شدیم.

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.