معرفی کتاب شعر انقلاب و ادبیات پایداری
کتاب شعر انقلاب و ادبیات پایداری نوشتهی محمد فولادی، مجموعه اشعاری است دربارهی انقلاب اسلامی که با زمینههای اسلامی و میهنی سروده شده است. پیروزی انقلاب اسلامی ایران سر آغاز تغییری بنیادین در کشور ایران به حساب میآید؛ رشادتها، دلیریها و از خود گذشتگیهای ملت ایران صفحات زرینی را در تاریخ معاصر ایران و کشورهای اسلامی به ثبت رساند و شاعران و ادیبان این سرزمین آزاده و آزاده پرور نیز این صحنههای حماسی و ایمانی را با زبان فاخر هنر و ادب، تثبیتی هنرمندانه و گوش نواز نمودند.
شعر انقلاب، شعر کسانی است که در متن حادثه میایستند و در تاریکی نور را و در اندوه گرفته درهها، رهایی شاد قلهها را فریاد میزنند؛ کسانی که ویران میکنند تا بسازند؛ میکشند تا حیات را معنا کنند تا صلح انسانی، مبنایی استوار یابد. ادب مقاومت، ادب ایستادگی مردان است؛ ادب ایستادن در برابر نامردمانی که انسانیت را نمیدانند؛ خدا را نمیفهمند و مرزها و حدود را نمیشناسند؛ ادب کسانی است که عزت و مردانگی را در برابر هجوم نامردمان فریاد میزنند. شعر انقلاب و ادب مقاومت، سرود نجابت انسان است در همهمه گستاخ شیاطین.
در بخشی از کتاب شعر انقلاب و ادبیات پایداری میخوانیم:
خط خون درختان را دوست دارم که به احترام تو ایستادهاند و آب را که مهر مادر توست/ خون تو شرف را سرخگون کرده است:/ شفق آینه دار نجابتت او فلق محرابی/ که تو در آن/ نماز صبح شهادت گزاردهای در فکر آن گودالم/ که خون تو را مکیده است/هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم/ در حضیض هم میتوان عزیز بود از گودال بپرس/ شمشیری که بر گلوی تو آمد/ هر چیز و همه چیز را در کائنات به دو پاره کرد: هر چه در سوی تو، حسینی شد و دیگر سو یزیدی/ ... مرگ در پنجه تو/ زبونتر از مگسی است که کودکان به شیطنت در مشت میگیرند و یزید بهانهای دستمال کثیفی/ که خلط ستم را در آن تف کردند و در زباله تاریخ افکندند/ یزید کلمه نبود/ دروغ بود/ زالویی که اکسیژن هوا را میمکید/ مخنثی که تهمت مردی بود/ بوزینهای با گناهی درشت: «سرقت نام انسان» خط با خون تو آغاز میشود. از آن زمان که تو ایستادی/ دین راه افتاد و چون فرو افتادی حق برخاست... حر شخص نیست/ فضیلتی است/ از توشه بار کاروان مهر جدامانده/ آنسوی رود پیوستن/ .. تو کلاس فشرده تاریخی کربلای تو/ مصاف نیست/ منظومه بزرگ هستی است طواف است/ پایان سخن پایان من است/ تو انتها نداری...