بانوان شاهنامه
بانوان شاهنامه نوشته گیتی فلاح رستگارشاهنامه کتاب دانایی است؛ کتاب اندیشۀ نیک، گفتار نیک و کردار نیک که در برههای از تاریخ به دانایان پیشکش شده است و سرایندۀ آن فردوسی، دانای بزرگ و فراتر از زمان و مکان است. گویی ایراندوستان همگی زبانشان را در دهان او نهاده و نفرتشان را از بیگانهزدگی پس از چند قرن تحمل ذلت و خواری و ناامیدی به صورت کورهای در اندرون او جای دادهاند. این احساس بیدارشده و آتشین پس از چهلسال روزمرگی و انباشتگی از خانۀ دل فردوسی به صورت فورانی سیوپنجساله بیرون جهید و با نور و گرمای خود در قالب شاهنامه، جبههای روشن و جاودانه پیشروی ایرانیان گشود و به ما آموخت که در برابر مهاجمان چگونه بیاندیشیم و چه رفتاری داشته باشیم. با خواندن شاهنامه این گمان میرود که شاهنامه کتابی مردانه است؛ زیرا کلمۀ «حماسه» اوج قدرت و شوکت مردانی را به خاطر میآورد که از روی شرف انسانی برای دفاع از سرزمین و مردم خویش به پا خاستند و تا مرز جانباختگی، ایستادگی کردند.
به همین دلیل در میان صدها سخنرانی و مقاله و کتابی که طی هفتهشت دهۀ گذشته دربارۀ شاهنامه و فردوسی نگاشته شده، سخن از بانوان شاهنامه بسیار اندک است. نویسندۀ این کتاب، باور دارد بانوان شاهنامه بستر شکلگرفتن این اثر گرانمایه و افتخارآمیز بودهاند؛ هرچند جنگها و پهلوانیهای به ظاهر مردانه، جلوۀ آنان را کمرنگ نموده است. از نگاهی دیگر یا به گونۀ مبالغهآمیز، سراسر شاهنامه داستان بانوانی است که اغلب بر خلاف عرف ازدواج کرده و ثمرۀ ازدواج شگفتانگیز آنان پهلوانان یا شاهزادگانی هستند که بنای شاهنامه را استوار کردهاند؛ یا بانوانی که خود در شمار یلان و پهلوانان بودهاند؛ یا بانوانی دانا که اثر نامرئی نفوذ آنان در همسران و فرزندانشان تجلی کرده؛ یا بانوانی که با اندیشۀ توانا و زیرکی زنانه، سیاستبازیها و وفاداریها یا بیوفاییها، مهرها و عشقهای زیبا و گاه سرشار از سرکشی، کینهها و نفرتها و تلافیجوییهایشان، شاهنامه را خواندنی و هیجانانگیز و دلکش کرده است. نیز بانوان فرودستی که از مهارتهای اندکی برخوردار بوده یا در ردیف سیاهی لشکر قرار داشتهاند. به بیانی دیگر اگر بانوان و نقش دلانگیز و دلارام داستانهای شنیدنی و بهیادماندنی آنان از شاهنامه برداشته شود، به جای این حماسۀ پرشور، رزمنامهای خشک و بیروح وجود خواهد داشت. کشش و کوشش و جاذبۀ داستانهایی چون زال و رودابه، کاووس و سودابه و بیژن و منیژه و دهها داستانی که در شاهنامه موجود است و آنگونه که باید بر سر زبانها نیست، همه و همه سهم عمدهای در بالش و درخشندگی شاهنامه داشتهاند.