زنده باد کربلا نویسنده: طاهره آقازاده زندگینامۀ داستانی رزمندۀ شیردل لشکر زینبیون، شهید ثاقبحیدر (کربلا)
در کتاب زنده باد کربلا آمده است که شهید ثاقبحیدر با نام جهادی (کربلا)، در روستای بورکی منطقۀ پاراچنار پاکستان به دنیا آمد. محیط مذهبی پاراچنار و فرهنگ شیعی مردم منطقه بهویژه خانوادۀ ثاقب، از همان کودکی در جان و روح او رسوخ کرد و با تمام شور و شیطنتهای بیپایانی که داشت، پابهپای پدرش در هیئتها و فعالیتهای دینی و مذهبی شرکت میکرد. با شروع جنگهای داخلی پاکستان و حملۀ وهابیت به منطقۀ شیعهنشین پاراچنار، ثاقبِ سیزدهساله اسلحه به دست گرفت و برای دفاع از مردم بیپناه و مظلوم بهپا خاست. با فروکش کردن جنگهای داخلی و رفع خطر وهابیت، پدر و عموها، ثاقب را به دبی نزد عموی دیگرش فرستادند تا از جنگ و خطر دور شود. زندگی مرفه و درآمد بالای ثاقب، هیچگاه او را از فکر دشمن و حفظ اسلام ناب دور نکرد. در دبی بود که خبر حملۀ تکفیریها به سوریه و قتل و غارت وحشیانۀ آنها را شنید. از همانجا در اولین فرصت خود را به اعزام رساند و جزو مدافعان حرم پا به سوریه گذاشت. کربلا حدود یک سال در سوریه در مقابل تکفیریها ایستاد و با شهامت جنگید و سرانجام زمانی که منتظر تولد اولین فرزندش بود، هنگامی که همراه شهید محمد جنتی، فرمانده لشکر زینبیون برای شناسایی یکی از مناطق مهم عملیاتی رفته بود، به کمین تکفیریها برخورد کردند و پس از نبردی نابرابر، غریبانه به شهادت رسیدند.
در کتاب زنده باد کربلا آمده است که شهید ثاقبحیدر با نام جهادی (کربلا)، در روستای بورکی منطقۀ پاراچنار پاکستان به دنیا آمد. محیط مذهبی پاراچنار و فرهنگ شیعی مردم منطقه بهویژه خانوادۀ ثاقب، از همان کودکی در جان و روح او رسوخ کرد و با تمام شور و شیطنتهای بیپایانی که داشت، پابهپای پدرش در هیئتها و فعالیتهای دینی و مذهبی شرکت میکرد. با شروع جنگهای داخلی پاکستان و حملۀ وهابیت به منطقۀ شیعهنشین پاراچنار، ثاقبِ سیزدهساله اسلحه به دست گرفت و برای دفاع از مردم بیپناه و مظلوم بهپا خاست. با فروکش کردن جنگهای داخلی و رفع خطر وهابیت، پدر و عموها، ثاقب را به دبی نزد عموی دیگرش فرستادند تا از جنگ و خطر دور شود. زندگی مرفه و درآمد بالای ثاقب، هیچگاه او را از فکر دشمن و حفظ اسلام ناب دور نکرد. در دبی بود که خبر حملۀ تکفیریها به سوریه و قتل و غارت وحشیانۀ آنها را شنید. از همانجا در اولین فرصت خود را به اعزام رساند و جزو مدافعان حرم پا به سوریه گذاشت. کربلا حدود یک سال در سوریه در مقابل تکفیریها ایستاد و با شهامت جنگید و سرانجام زمانی که منتظر تولد اولین فرزندش بود، هنگامی که همراه شهید محمد جنتی، فرمانده لشکر زینبیون برای شناسایی یکی از مناطق مهم عملیاتی رفته بود، به کمین تکفیریها برخورد کردند و پس از نبردی نابرابر، غریبانه به شهادت رسیدند.