معرفی کتاب بازنگری در تاریخ بلاغت مدرسی اثر مصطفی جلیلی تقویان
در عنوان کتاب بازنگری در تاریخ بلاغت مدرسی از واژۀ “بازنگری” بهره گرفته شده است کار مورخ اساسا به یک معنا عبارت است از وارسی مدام تاریخ و منابع تاریخی برای رسیدن به روایتی هرچه نزدیکتر به حوادث و رویدادهای عینی و اندیشگانی.باتوجه به اینکه در هر دورهای شاهد یافتهشدن منابع تازه هستیم ، عجیب نیست اگر در نوشتن تاریخهای جدید، با اطلاعات و تحلیلهای تازه روبهرو شویم. در این پژوهش نیز کوشش شده است تا در تاریخ شکلگیری برخی از ساختارها و مفاهیم و روشهای علم بلاغت بازنگری شود.شایسته است که درباره معنای “بازنگری” اندکی درنگ کنیم.مراد نویسنده از این اصطلاح الزاما این نبوده است که نادرستیهای برخی از پژوهشهای پیشین را نشان دهد. بلکه ” بازنگری” را همچنین دربردارندۀ این معنا گرفته است که درباره بخشهایی از تاریخ علم بلاغت که تا به امروز کمتر مورد توجه قرار گرفته است سر بکشد و اگر مطلب جالب توجهی وجود دارد بیان کند. بنابراین مطالب این کتاب، مصادیقی از هر دو معنای بازنگری را دربردارد.
نویسنده در کتاب بازنگری در تاریخ بلاغت مدرسی کوشیده تا بخشی از تاریخ اندیشۀ بلاغی در قرن هفتم و هشتم را به نگارش درآورد؛ البته با یک توضیح و یک قید: به سبب وسعت منابع و پیچیدگی کار و نوسفربودن نگارنده در این راه، کوشیده تا تنها به شرحی نظری دربارۀ شکلگیری برخی ساختارها و مفاهیم بسنده کند. در واقع این کتاب دو مرحله از آن چیزی که دربارۀ بلاغت مسلمانان در ایران پژوهش میشود، فاصله دارد و اگر قوتی در آن وجود داشته باشد، همین است. مرحلۀ نخست فاصلهگیری، پرداختن به تاریخ است. و مرحلۀ دوم فاصلهگیری، عبارت از این است که کوشش میشود تا نه به تاریخ بلاغت، بلکه به تاریخ اندیشۀ بلاغی نزدیک شود.
علم بلاغت در تاریخ مسلمانان چه مسیری را طی کرده است؟ فرازوفرود این جریان در چه زمینه و زمانهای رخ داده است؟ در کدام بخش از تاریخ بلاغت، شاهد بروز خلاقیت در میان ناقدان و بلاغیان خود بودهایم؟ نسبت میان علوم دیگری چون کلام، اصول فقه و ... چه بوده است؟ سؤالاتی از این قبیل که به قلمرو تاریخ اندیشۀ بلاغی تعلق دارد، در حال حاضر فاقد پاسخی شایسته و علمی و دقیق است. برای به دستآوردن پاسخ دقیق این پرسشها، راهی جز ترسیم «نقشۀ راهی» برای علم بلاغت وجود ندارد. با ترسیم این نقشه تا آنجا که امکان داشته باشد، میتوان گزارشی لحظهبهلحظه از تحولات و اوجوفرودهای این علم به دست داد. با رسم این نقشۀ راه، میتوان درک کرد که ویژگیهای هر دوره در تاریخ بلاغته بوده است، چه مسیری پیموده است، میان گفتمان بلاغت با گفتمانهای دیگری چون کلام و فلسفه و ... چه بوده است و سرانجام اینکه چه ارتباطی میان تحولات علم بلاغت با تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی وجود دارد؟