دریغ نوشته دکتر محمدرضا سنگری
۱۴۰۱-۰۹-۱۳
دریغ روایت آنانی است که همسفر کاروان حسینی نشدند. حکایت جاماندگان از هجرت، سعادت، شهادت و همرکابی و حضور در خیمه گاه حسین است.

کتاب « دریغ »

 کتاب دریغ  درواقع پیش درآمدی بر سی و ششمین شب شعر عاشورا در شیراز در سال 1400 توسط دکتر محمدرضا سنگری نوشته شده است.  
دریغ روایت آنانی است که همسفر کاروان حسینی نشدند. حکایت جاماندگان از هجرت، سعادت، شهادت و همرکابی و حضور در خیمه گاه حسین است.
آنان که به بدرقه ی اشکی، دعایی و گاه موعظه ای! بسنده کردند.
دریغ، روایت آنانی است که بر ساحل ماندند و به تماشای کشتی نشستگانی که به دیدار آشنا رفتند، اکتفا کردند. 
عافیت طلبان ساحل نشین که هراس زدگان موج و طوفان بودند. قصه ی آنانی است که پر پروازشان بود اما از آسمان دریغ داشتند روایت در قفس خویش ماندگان، قفس پرستان، شیفتگان  دانه و دل سپردگان به دام است.
دریغ، ماجرای دعوت کنندگان، نامه نگاران، العجل گویان و منتظرانی است که همین که امامشان آمد، به همرانی نیامدند و سر به میدان نبردند و سرگرم سرگردانی خود شدند .
دریغ، حکایت دودله ها و چنددله هاست.
اهالی « بروم یا نروم»، « دیگران هستند»، « حالا فرصت هست»، اگر بروم ... دچارشدگان اما و اگر و شاید و مگر ... اسیران بند بر پایان ، سست رایان و سست پایان روایت آغاز های خوب شد نرفتیم وپایان های کاش بودیم دردا ودریغا که نبودیم!
دریغ داستان همه ی آنانی هست که سال ۶۰ هجری قافله ای همه شور همه نور همه عشق و سرور را دیدند که با زن و کودک و جوان و پیر عازم جاده ی خطیر خطر است و پیشا پیش کاروان سید ووانان بهشت گل خوش بوی پیامبر زینت آ سمان جلوه ی جمیل خدا راهبری میکند .
اما بهانه وچانه ی زمین گیرشان کرد وبا او همراه و هم سفر نشدند.
دریغ قصه ی ما هم هست.
در خویش سفر باید تا زنجیر های گران پنهان که اراده ی سفر را میشکند بیابیم و بشکنیم تا با شنیدن نوای کاروانی که می آید در غبار نمانیم و جا ماندن را مرثیه نسازیم. 
دریغ قصه ی همه ی ماست.
 

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.