کتاب زبان عربی و هویت ایرانی نوشته عیسی متقی زاده ؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و استاد رشته زبان و ادبیات عربی توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به چاپ رسیده است.
زبان عربی بخشی از هویت ملی و دینی ایرانیان است و در شناساندن فرهنگ ایران به جهانیان به عنوان قومی متفکر، عمیق، خوش ذوق، دانشمند و دانش دوست نقش بسزایی داشته است. ایرانیان در جهانی کردن زبان عربی، که زبان اسلام و قرآن است، نقش و سهم بی نظیری داشته اند. در درازای بیش از چهارده سده حضور اسلام در ایران و نزدیک به دوازده سده تعامل زبان فارسی با عربی در شکل دهی به فرهنگ ایران، بخش عظیمی از ادبیات فارسی متأثر از فرهنگ و اندیشه اسلامی و زبان و ادبیات آن شده است، به گونه ای که درک متون ادب فارسی بدون مراجعه به امهات کتاب های نوشته شده به زبان عربی و حل مشکلات آن ناقص و در برخی موارد ناممکن خواهد بود. زبان قرآن و به تبع آن زبان عربی، زبان نخست دنیای اسلام است. پس از ورود دین مبین اسلام به ایران و پذیرش این دین نجات بخش از سوی مردم، تأثیر این زبان در زبان فارسی در لایه واژگانی با دامنه گسترده و بعضاً نحوی با دامنه محدود باقی نماند، بلکه در لایه های دیگر زندگی معنوی ایرانیان نیز نمودار گشت.
در این کتاب تلاش شده کارکرد های زبان عربی در شکل دهی هویت فرهنگی ایرانی اسلامی بررسی شود. این کتاب در یازده بخش مستقل به همراه ضمیمه و منابع به توضیح این مهم می پردازد.
بخشی از کتاب زبان عربی و هویت ایرانی
زبان وسیله تفهیم و تفاهم بین افراد و درعینحال در روابط علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میان کشورها و ملتهای مختلف ایفاگر نقش اساسی است (راجی، 1394). زبان بهنوعی ابزاری برای كنش متقابل اجتماعی و مبادله اجتماعی است كه افراد با یكدیگر برای حفظ میراث فرهنگی جامعه خود از طریق ثبت و ضبط زبان گفتاری و نوشتاری به آن توجه كردهاند. این پدیده به منزله وسیله برقراری ارتباط اجتماعی توانسته گذشته و حال و آینده انسانی را از طریق انباشت دانش و اشاعه علم، با توجه به خصلت گفتاری و نوشتاری، توسعه و گسترش دهد. گستردگی زبان انسانی موجب خلاقیت، ابتكار و آزادبودن آن از نظام زبان حیوانی میگردد. براساس چنین ویژگیای، جوامع به بازسازی هویت فرهنگی زبان خویش پرداخته وآن را در طی سالیان سال تولید و تكامل بخشیدهاند. با توجه به تأثیر و تأثر متقابل زبان و فرهنگ از یكدیگر، ساخت واژگان زبانی در مقولههای مادی و معنوی فرهنگ جامعه تحول یافته است. چنین تحولی اهمیت زبان را به مثابه عنصری مهم در شكلگیری هویت فرهنگی قوم، كه همراه با انسجام و یگانگی است، بیان میكند. در برخی از مواقع با تأكید بر وحدت زبانی، به تخریب زبان قومی دیگر ملتها هم در سطح جهان پرداخته شده كه بهنوعی زبانكُشی قومی نامیده میشود (شربتیان، ۱۳۸۹). هر جامعهای فرهنگی خاص دارد. بین رشد و شکوفایی فرهنگ و زبان وابستگی متقابل وجود دارد. زبان نظامی اجتماعی است که نسلهای گذشته و حال آن را ساخته و پرداخته و به ما منتقل کردهاند. بین رشد و شکوفایی فرهنگ و زبان وابستگی متقابل و همبستگی کامل وجود دارد؛ لذا هر جا که زبان متوقف مانده، رشد فرهنگی نیز توقف یافته است. وابستگی رشد فرهنگی به رشد زبان دو جنبه درونی و بیرونی دارد. در جنبه درونی هوش، اندیشه، حافظه، میدان تداعی معانی و مفاهیم ذهنی وابستگی کامل به زبان دارد و در جنبه بیرونی تفاهم میان همزبانان، رابطه بین نسلهای گذشته، حال و آینده به خاطر میراث فرهنگی و برقراری ارتباط جوامع بازتابهای متفاوت به کمک ترجمه به زبان بستگی دارد (صاحبالزمانی، بیتا). با مقدمهای که ذکر شد، هدف این فصل بررسی نقش و جایگاه زبان به منزله عنصری ارتباطی در هزاره سوم در توسعه فرهنگی کشورهاست.