کتاب آیین: اسطوره، باور، فرهنگ مردم نوشته مهرداد قدردان می باشد.
نویسنده در کتاب آیین: اسطوره، باور، فرهنگ مردم به به بررسی جشنهای ایرانی و زرتشتی همچون جشنهای ماهیانه، گهنبارها، یلدا و هیرُمبا میپردازد.
جشن از واژۀ اوستایی یسن و پهلوی یزشن است که از ریشۀ yaz گرفته شده و به معنی ستایش کردن، نیایش کردن و فدیه دادن است. گاهی «ی» آغازین در واژگان اوستایی به «ج» در فارسی نو دگرگونی مییابد؛ برای نمونه واژگانی چون یسن، ییمه (یم)، یام، یاتو و یوان این دگرگونی اندک را پذیرفته و در فارسی نو به گونۀ جشن، جم، جام، جادو و جوان درآمدهاند.
اما جشن از گاه باستان تاکنون دو پایه یا مؤلفه داشته است که یکی همچنانکه از معنای واژۀ جشن برمیآید، ستایش و نیایش به درگاه اهورامزدا خداوند جان و خرد است و دیگری شادی است که همگان جشن را بدان میشناسند. ستایش و نیایش آفرینشگر جان و جهان، اهورامزدا، آغازگر هر جشن و ستون اصلی آن است و دلیل همازوری و همدلی است و درونمایۀ جشن بدان وابستگی دارد؛ اما شادی این دادۀ نیک اهورایی نیز چون ستایش و نیایش در جشن نمودی آشکار داشته و از بایستنیهای جشنهای باستانی است.
از گاه باستان شادی برای ایرانیان به اندازهای اهمیت داشته که داریوش بزرگ و خشایارشا و جانشینانشان در سنگنوشتههای خود بارها اهورامزدا را برای آفرینش و شادی میستایند، آفرینش شادی برای مردم، همسنگ آفرینش زمین، آسمان و انسان به شمار آورده شده که این اهمیت و کارآیی شادی را میرساند. برای نمونه داریوش در آغاز سنگنوشته Dse میگوید: «خدای بزرگ [است] اهورامزدا که این زمین را آفرید که آسمان را آفرید که مردم را آفرید که برای مردم شادی آفرید».
شادمانی داشتن منشی شاد است و اشوزرتشت آن را از راه انجام کار نیک اشهمند، دستیافتنی میداند و به این شیوه کار، ماندگار و شادیآفرین خواهد شد؛ زیرا پرتودار اشه، هنجار و سامان هستی است و در حقیقت، اشه پرتوافشان شادی شمرده است.
پژوهشگران جشنهای ایران باستان را به سه دستۀ جشنهای ماهیانه، سالیانه و جداگانه (متفرقه) بخشبندی کردهاند که برگزاری همۀ آنها بر اساس دو آرمان پیشگفته، یعنی نیایش آفریدگار و شادمانی استوار است.
در این کتاب پس از پرداختن به معنای جشن و ویژگیهای جشن، به ساختار، چگونگی و شیوۀ برگزاری آن پرداخته شده است.