کتاب ناخودآگاه سیاسی ( روایت همچون کنش نمادین اجتماعی) اثر فردریک جیمسون ترجمه حسین صافی توسط نشر نیماژ منتشر شده است.
«ناخودآگاه سیاسی» به بحث دربارهی اولویت تفسیر سیاسی از متون ادبی اختصاص دارد. از این نظر امر سیاسی نه مازاد و نه فرع بر دیگر روشهای رایج در تفسیر – از جمله تفسیرهای روانکاوانه، اسطورهشناختی، سبکشناختی، اخلاقی و ساختارگرایانه- نیست؛ بلکه مطلقاً تنها افق پیشاروی هرگونه خوانش و تفسیری است.
فردریک جیمسن ناخودآگاه سیاسی را برای نخستین بار به سال ۱۹۸۱ منتشر کرد، البته نه بهقصد مشارکت در اندیشهبازار نظریهورزیِ (شبه) انتقادی، بلکه اتفاقاً بهقصد ایراد فرانقدی مارکسیستی بر نقدهای موجود، در جهت برگذشتن از این نقدها.
دامنهی وسیع تحلیلهای مطرح در ناخودآگاه سیاسی، بههمراه بینش انتقادی نافذ و قدرتمند نویسندهاش، خواندن این کتاب را برای علاقهمندان علوم انسانی چندان لذتبخش کرده است و برای صاحبنظران این علوم، چندان ناگزیر، که بهرغم دامنهی ارجاعات بسیار گسترده و دشوارخوانبودن نثرِ بهغایت پیچیدهاش، تاکنون به پرمخاطبترین زبانهای جهان برگردانده شده و وسیعاً مورد استناد قرار گرفته است.
با ورود تفکر انتقادیِ فرانسه به فضای اندیشگانیِ آمریکا در دههی ۱۹۷۰، زمینهی ظهور و گسترش حالوهوای کاملاً تازهای از اندیشورزیِ انتقادی فراهم شد، زمینهای که فردریک جیمسن آن را «اندیشهبازار» میخواند.
هدف جیمسن در اینجا، نظرکردن بر آشفتهبازار نقد و گشودن چشماندازی بوده است به وسعت «واپسین افق پیشاروی هرگونه خوانش و تفسیری».
در ناخودآگاه سیاسی قرار است به پویششناسی عمل تفسیر دست یازیم، البته با تکیه بر این پیشفرض بنیادین که در واقع هرگز امکان مواجههی بلافصل با متن، به مثابهی چیزی مطلقاً ناب و فینفسه وجود ندارد. هر متنی هرچند هم که تازه باشد، به چیزی همواره از پیش خواندهشده میماند؛ فهم هر متنی، یا بر بستر تفاسیر پیشین صورت میگیرد، یا – در موارد کاملاً مسبوق – به پشتوانهی عادات رسوبشدهی خوانداری و مقولاتی که از رهگذر همین سنتهای تفسیری موروثی بر جا ماندهاند.
از ناخودآگاه سیاسی نباید انتظار داشت تا برای یک فرهنگ سیاسیِ در حال تکوین چنان تعیین تکلیف کند که ریموند ویلیامز آن را بهدرستی فوریترین و فوتیترین وظیفهی نقد مارکسیستی دربارهی فرهنگ میداند. دلایل تاریخیِ خوب و درستی برای تاخیر مارکسیسم معاصر در برآوردن چنین چشمداشتی میتوان برشمرد: