کتاب گفتگوهایی پیرامون اقتباس ادبی در سینمای ایران نوشته : پرویز جاهد نوسط نشر ایجاز به چاپ رسیده است.
نخستین فیلمهای سینمایی در ایران، اقتباسهایی از متون کهن و منظومههای فارسی مثل شاهنامه و هفتپیکر نظامی بوده است. فیلمسازان اولیۀ سینمای ایران مثل عبدالحسین سپنتا و دکتر اسماعیل کوشان با آگاهی از علاقۀ تماشاگران ایرانی به داستانها و افسانههای کهن ایرانی، به اقتباس از روی این آثار روی آوردند. هدف آنها ضمن سرگرمکردن تماشاگران، با این وجود ترویج روحیۀ ملیگرایی و میهنپرستی و ستایش از فضایل و ارزشهای اخلاقی مورد قبول جامعۀ آن روزگار بود.
با اینکه در دهۀ چهل و پنجاه، گرایش به اقتباس از آثار ادبی در سینمای ایران گرایش نیرومندی بود و کارهای شاخص و ماندگاری در این زمینه صورت گرفت، اما بعد از انقلاب به دلایل بسیاری این گرایش بسیار کمرنگ شد و جز برخی نمونههای معدود، کمتر با اثر اقتباسی شاخص و درخور توجهی در سینمای ایران مواجه بودهایم.
هدف از گفتگوهای این کتاب که با طیف متنوعی از فیلمسازان و نویسندگان شاخص و برجستۀ سینمای ایران و نیز منتقدان و پژوهشگران سینمایی صورت گرفته، جدا از بررسی تاریخی جریان اقتباس ادبی در سینمای ایران، آسیبشناسی این جریان در سینمای بعد از انقلاب ایران نیز بوده است. اینکه چه عواملی سبب شده که سینماگران این روی خوشی به رمانها و داستانهای معاصر فارسی نشان ندهند و تهیهکنندهها نیز رغبتی در این زمینه نداشته باشند. برای اینکه این گفتگوها مسیر مشخصی داشته باشد و از کنار هم نهادن دیدگاههای مختلف سینماگران و نویسندگان ایرانی بتوان به نتایج مشخصی در زمینۀ اقتباس سینمایی در ایران رسید، تقریباً از همۀ گفتگوشوندگان خواسته شده به برخی پرسشهای واحد پاسخ دهند.
در گفتگو با داریوش مهرجویی، اقتباسهای او از داستانهای ایرانی، همکاریاش با ساعدی و مشکلات موجود بر سر راه اقتباس ادبی در سینمای ایران مورد بحث قرار گرفته است. دومین گفتگو با عباس بهارلو منتقد فیلم، مورخ و پژوهشگر سینمایی است. او دربارۀ تاریخ اقتباسهای سینمای ایران سخن گفته است. به نظر او با روندی که سینمای ایران طی میکند، رابطۀ بین فیلمسازان ایرانی و نویسندگان ایرانی سختتر شده و فیلمهایی که در سالیان اخیر ساخته شدهاند، مسیر و روندی را طی میکنند که به نظر میرسد ارتباطی به ادبیات ندارند.
مسعود کیمیایی فیلمسازی است که نهتنها قصههای خود را در سینما روایت کرده، بلکه برخی از داستانهای معروف نویسندگان مطرح ایرانی و خارجی را نیز به تصویر کشیده است. داستانهای «داش آکل» نوشتۀ صادق هدایت، «اوسنه بابا سبحان» نوشتۀ محمود دولتآبادی، «سنگ و سرنا» نوشتۀ بهزاد فراهانی و .... منابع الهام او در سینما بودهاند. در گفتگو با او دربارۀ مهمترین اقتباسهایش از ادبیات و داستانهای ایرانی سخن گفته شده است.
محمود دولتآبادی نویسندهای است که تاکنون رسماً دو اقتباس از داستانهای او در سینمای ایران صورت گرفته است؛ یکی فیلم «خاک» مسعود کیمیایی که بر اساس داستان بلند «اوسنه بابا سبحان» ساخته شده و دیگری فیلم «زمستان است» ساختۀ رفیع پیتز که برداشتی آزاد داستان «سفر» اوست؛ اما دولتآبادی به دلایلی حتی حاضر نشد این فیلم را بر روی پرده ببیند یا دربارۀ آن حرف بزند. گفتگو با او دربارۀ اقتباسهای سینمایی از ادبیات ایران و رابطۀ او با سینماگران ایرانی است.
گفتگو با بهمن فرمانآرا دربارۀ رویکرد او به مسئلۀ اقتباس ادبی در سینمای پیش از انقلاب و همکاریاش با هوشنگ گلشیری و اسماعیل فصیح و نیز موانع موجود برای اقتباس از ادبیات معاصر فارسی در فیلمهای بعد از انقلاب است. شیوا ارسطویی داستاننویس، مترجم و شاعر است که گفتگوی بعدی کتاب با او انجام شده است. او دربارۀ فیلمهای مختلف سینمای ایران که با اقتباس از ادبیات داستانی ایران ساخته شدهاند، سخن گفته است.
آیدین آغداشلو تنها نقاش و هنرمند نیست، بلکه نویسنده و منتقدی چیرهدست است که هرچند کم مینویسد، اما نگاه تیزبینانه و دقیقی دارد. با او دربارۀ اقتباس ادبی در سینمای ایران و رابطۀ نویسنده و سینماگر گفتگو شده است. میراحسان در نوشتههای تحلیلی خود دربارۀ تاریخ و جریانهای سینمایی در ایران، پیوسته به ریشههای ادبی این سینما و جریان اقتباس ادبی در سینمای ایران توجه داشته است. به همین منظور در گفتگو با او جریان اقتباس ادبی در سینمای ایران از منظر تاریخی و از نخستین اقتباسها از ادبیات عامیانه و کلاسیک گرفته تا اقتباسهای مدرن از داستانهای معاصر فارسی مرور شده است.
بهروز افخمی از جمله کارگردانان بعد از انقلاب است که دست به اقتباس سینمایی از آثار ادبی زده و برخی از فیلمهایش بر اساس داستانهای نویسندگان ایرانی ساخته شدهاند. مهمترین کار اقتباسی او در سینما فیلم «گاو خونی» است که بر اساس داستان بلند جعفر مدرس صادقی ساخته شد. گفتگو با او دربارۀ اقتباسهایش در فیلمهایش از ادبیات داستانی ایرانی است.
حسین آبکنار افزون بر داستاننویسی، فیلمنامه هم مینویسد یا مشاور فیلمنامهنویسی برخی سینماگران بوده است. با او دربارۀ مضووع اقتباس سینمایی از داستانهای معاصر فارسی سخن گفته شده است. آخرین گفتگوی آوردهشده در این کتاب با محمد شکیبی است. در این گفتگو بیشتر روی اقتباس از داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی تمرکز شده است؛ اینکه داستانهای کرمانی چه ویژگیهایی داشته که دستمایۀ فیلمسازان ایرانی برای اقتباس قرار گرفته، محور اصلی این گفتگوست.