نام کتاب: سیری در منظومه فرامرزنامه و بهمن نامه
مولفین: سید محمد موسوی مجد، طاهره سادات موسوی مجد
فرامرزنامه یکی از منظومه های حماسی ایران است که به یکی از جریانات زندگی فرامرز، فرزند رستم، در هندوستان پرداخته است. نبردهای فرامرز، چون نبردهای پدرش اصلاً جنبه ملی و پهلوانی ندارد و برای رهایی پادشاه هند از چنگ دشمنانش است. اما این منظومه به دلیل ساختار زبانی و فکری دلنشینش، شایسته بحث و بررسی است .
در شاهنامه نیز از فرامرز چند جایی سخن رفته است. نخستین ورود او به صحنه حوادث در لشکرکشی رستم به توران است به کشیدن کین سیاوش. در این لشکرکشی فرامرز پیشرو سپاه است و در توران در نبردی تن به تن ورازاد شاه سپیجاب را میکشد و سرخه پسر افراسیاب را به بند میکشد، ولی در نبرد بعدی حتی به اتفاق گیو حریف پیلسم نمیگردند که نمایشی است برای نشان دادن نیروی رستم که سپس یکتنه پیلسم را از پای درمیآورد.
در داستان دوازده رخ کیخسرو رستم را به همراهی فرامرز به هند میفرستد و سفارش میکند که پس از گشودن هند فرامرز در آنجا بماند. فرامرز در لشکرکشی توس به توران هم شرکت دارد و پیشرو سپاه رستم است. در اینجا پی میبریم که فرامرز بهخاطر نام و شهرت رستم برخلاف پهلوانان دیگر دارای درفش جداگانهای نیست، بلکه همان درفش هفتشاخ اژدهاپیکر و سیاهرنگ رستم را حمل میکند.
در داستان رستم و اسفندیار، مهرنوش پسر اسفندیار به دست فرامرز کشته میشود و پس از آن در داستان شغاد فرامرز را بر سر نعش پدر میبینیم.پس از مرگ رستم فرامرز به کابل لشکر میکشد و آنجا را به کین پدر ویران میسازد. آخرین باری که در شاهنامه با فرامرز روبرو میگردیم در داستان بهمن است.
پس از آنکه بهمن سیستان را به کین پدر ویران و زال را به بند میکشد، فرامرز به شنیدن این خبر از بست لشکر میکشد، ولی سرانجام در نبردی به دست یازاردشیر اسیر و به فرمان بهمن او را زنده بر دار میکنند. تفصیل لشکرکشی بهمن به سیستان و کشته شدن فرامرز و نبرد بهمن با دختران رستم و آذربرزین پسر فرامرز و دیگر افراد خاندان رستم موضوع کتاب بهمننامه است.
بدیهی است که شناخت آثار حماسی ملی یکی از بایسته ترین کارها از برای دانستن راه و چاه امروز و برگزیدن چاره های هوشمندانه در راه رسیدن به سرافرازی است و هیچ ملتی بی شناخت گذشته تاریخی و فرهنگی خود لدون دلبستگی به میراث شایسته و پویایی که از گذشتگانش بازمانده است نمی تواند اکنون خویش را بدرستی ارزیابی کند و در جهان با ارزش ها و فرهنگ ها و موقعیت های گوناگون، جایگاه راستین خود را بیابد هم چنان که هیچ ملتی بدون آگاهی از گذشته و ارزیابی صحیح امروز خویش قادر نیست راهی روشن به جانب آینده بگشاید.
از سراینده فرامرزنامه اطلاع چندانی در دسترس نیست آمچه مسلم است این است که این مثنوی در نیمه ی قرن پنجم و حداکثر در اواخر این قرن سروده شده است. اصالت روایات ، کمی واژه های عربی، فقدان تاثیرات اسلامی، سادگی لفظ و روانی کلام هم این تاریخ را تایید می کند شاعر که خود را مرید و شاگرد و غلام فردوسی میخواند مانند فردوسی از دهقانان بوده است.