نگاه مولانا به طبیعت در غزلیات شمس تبریزی
نویسندگان: کاظم دزفولیان، محمد رشیدی
چکیده:
با مطالعه در شعر فارسی ملاحظه میشود که شعرا از گذشته تا به امروز در اشعار خود از عناصر طبیعت برای مقاصد متفاوتی همچون توصیف، مدح، ذم، تغزل، و مرثیه استفاده کردهاند. هدف از نگارش این مقاله بررسی نقش طبیعت و عناصر آن و میزان کاربرد صور خیال برساخته از عناصر طبیعی در غزلیات دیوان کبیر است. نمود طبیعت در غزلیات مولانا چشمگیر است. این حضور هم از لحاظ تعداد ابیات و هم از نظر تنوع عناصر طبیعی به کاررفته درخور توجه است. کثرت توجه مولانا به طبیعت، علاوه بر آنکه معلول ذوق شاعرانه و مطالعۀ فراوان اوست، آگاهی مولانا از امکانات لفظی و تأثیربخشی مظاهر طبیعت را به نمایش میگذارد میتوان گفت نگاه غالب در اشعار مولانا، نگاهی برگرفته از فرهنگ اسلامی و قرآن است. او به اکثر عناصر طبیعی از دید تازه ای نگریسته و از آنها برای بیان مقاصد تعلیمی و عرفانی خود بهره برده است.
طبیعت همواره یکی از خاستگاهها و سرچشمههای اصلی هنر بوده است. در نقاشی، موسیقی، و از همه بارزتر در هنر شعر نمود و حضور طبیعت را از قدیمیترین ایام تاکنون، در آثار منظوم و شاعرانۀ همۀ ملتهای جهان می توان مشاهده کرد. در ادبیات فارسی، توجه ادیبان به طبیعت بسیار چشمگیر است؛ تا آنجا که توصیف طبیعت، یکی از بارزترین مضامین مورد استفادۀ بسیاری از شاعران پارسیگو بوده، آنچنانکه توجه به طبیعت در آثار برخی شاعران تا بدان حد برجسته بوده است که به شاعر طبیعت معروف شدهاند. به غیر از اینان، دیگر شاعرانی هم که به طور مستقیم و صرف به طبیعت نپرداختهاند، یعنی صرف وصف طبیعت را در شعر آنان نمیتوان دید، به نحوی با طبیعت درآمیختهاند و در شعرهای آنها، تصویرهای گوناگون طبیعت برای بیان اندیشهها به کار برده شده است. نحوۀ کاربرد طبیعت نزد شاعران مانند بسیاری مضامین دیگر در عین اینکه رنگ و بوی ویژه و مختص هر گویندهای را به خود گرفته، گاه مشابه و حتی تکراری است. از آنجا که هر کس در زندگی خاص خود تجربههایی ویژۀ خویش دارد، طبعاً صور خیال او نیز دارای مشخصاتی است و شیوۀ خاصی دارد که ویژۀ خود اوست و نوع تصویرهای هر شاعر صاحب اسلوب و صاحب شخصیت، بیش و کم اختصاصی او است (شفیعی کدکنی) دربارۀ این موضوع و صور خیال و برداشتهای شاعران از طبیعت، دسته بندیهای گوناگونی میتوان انجام داد و شاعران را در گروههای متفاوتی جای داد. نوع نگاه مولانا به طبیعت، او را در این زمینه به شاعری بینظیر مبدل کرده است. آنچه در شعر مولانا میجوییم بحث در موضوعی زنده و ملموس است که طبعاً وجود خارجی دارد و مواردی همچون زمین، هوا، کوه، فصلهای سال، روز و شب، گیاهان و گلها و بالأخره جانداران غیر از انسان را در بر میگیرد؛ به عبارت دیگر، بیان هرگونه تصویر ذهنی یا خیالی که در غزلیات مولانا از عناصر و عوامل طبیعی وجود دارد و شاعر به طریقی از آن استفاده کرده، چه به قصد وصف خود آن امور و چه به طریق تشبیه، استعاره، مجاز، و کنایه برای توصیف امور دیگر در این تحقیق بررسی شده است
برای دسترسی به متن کامل مقاله به فایل زیر مراجعه کنید: