این کتاب برای آشنایی خواننده با تاریخ زبان فارسی، نخست به پیشینۀ زبان فارسی پرداخته و سپس تحول آواهای زبان فارسی از آغاز، یعنی دوران هندواروپایی و آریهای و سپس از ایرانی باستان تا فارسی نو در شش فصل آمده است. در تحول آواهای زبان فارسی در هر دوره هم استناد به واژههای باستانی و هم گویشهای امروزی شده است.
کتاب سرگذشت دگرگونی آواهای زبان فارسی (گویشها، واژگان و ریشهشناسی) نوشته بهزاد معینیسام و سارا محمدی آوندی توسط انتشارات آوای خاور در سال 1401 منتشر شده است. فارسی نو دنبالۀ فارسی میانۀ ساسانی است و فارسی میانه تحولیافتۀ فارسی باستان هخامنشی است؛ فارسی باستان هم دنبالۀ زبان ایرانی باستان و آریایی است و زبان ایرانی باستان و آریایی یکی از شاخههای هندواروپایی است. زبانشناسان توانستهاند آواهای زبانهای هندواروپایی و هندوایرانی را در طی چند سده بازسازی کنند و بسیاری از زبانشناسان امروزی با مطرحشدن نظریۀ فردیناند دوسوسور دربارۀ حنجرهایها کار را بر اساس نظریۀ او دنبال میکنند.
تحولات آوایی زبان فارسی هم یکی از ویژگیهای زبان فارسی است که در آغاز تنها در لهجۀ ایالت پارس، آن هم شاید در تنها در بخشی از این ایالت وجود داشت؛ گویش ایالتی پارسیان، بعدها تحت تأثیر شاهنشاهی هخامنشی به زبان حکومتی مبدل شد و با گسترش مرزهای امپراتوری، از دیگر زبانهای ایرانی نیز تأثیر پذیرفت. احتمالاً بیشترین تأثیر را از زبان مادی پذیرفته است؛ زیرا هخامنشیان وارث تمدن ماد و تحت تأثیر فرهنگ آنان بودهاند. هخامنشیان از نظام لشکری، درباری و دولتی مادها تأثیر پذیرفته بودند؛ بنابراین هخامنشیان از نظر زبانی هم تحت تأثیر مادها قرار گرفتند؛ چراکه این دو زبان پیوند خویشاوندی نزدیکی با هم داشتند.
از نظر آوایی تفاوت پهلوی متقدم با فارسی باستان در حذف هجای پایانی است. صرف اسمی فارسی باستان، در پهلوی به استثنای موارد نادری از بین میرود. دیگر تغییرات آوایی فارسی میانه در اواخر دورۀ ساسانی از نظر آوایی تنها کمی با فارسی نو تفاوت دارد که در بحث آواشناسی این کتاب از آن بحث شده است. خط پهلوی که زبان نوشتاری سلسلۀ اشکانیان و ساسانیان بوده، املای تاریخی داشته است؛ بدین معنا که برخی واژهها به گونۀ تلفظ صدسال قبلشان نوشته میشدهاند. نکتۀ قابل توجه در کتب پهلوی (ساسانی و بعد از آن) این است که حروف بعد از دورۀ اشکانی متقدم در ساسانی و فارسی نو به هم متصل میشوند؛ اما از نظر زبانی جدا از هم تلفظ میشوند.
فارسی میانه در سیر تحولی خود از دیگر زبانهای بیگانه واژههایی اندک را اقتباس کرده است؛ در این میان بیشترین وامواژهها را از آرامی، شماری واژه به طور غیرمستقیم از یونانی، شمار کمی از یونانی و اندک واژهای هم از هندی گرفته است. البته تحت تأثیر مذهب پارسیان از زند هم شماری واژه را پذیرفته است.
فارسی نو، زبان نوشتاری و محاورهای ایرانیان مسلمان است که در آخرین هزاره مرسوم شده، بدین لحاظ از زبانهای متقدم، بهویژه از زبان عربی که با آن اشتراکی ندارد و مربوط به خانوادۀ سامی است، واژههای بسیاری وام گرفته و از نظر آوایی هم طی این مدت، تغییرات اندکی در آن صورت گرفته است.
این کتاب برای آشنایی خواننده با تاریخ زبان فارسی، نخست به پیشینۀ زبان فارسی پرداخته و سپس تحول آواهای زبان فارسی از آغاز، یعنی دوران هندواروپایی و آریهای و سپس از ایرانی باستان تا فارسی نو در شش فصل آمده است. در تحول آواهای زبان فارسی در هر دوره هم استناد به واژههای باستانی و هم گویشهای امروزی شده است. همچنین در زمینۀ ریشهشناسی بیشتر بر نظریۀ حنجرهای تکیه شده و در کنار آن به ریشهشناسیهای قدیم هم اشاره شده است.