هفت سین، هفت کتاب
فاطمه سلیمانی، نویسنده و کارشناس ادبی، هفتسینی از کتابهای جذاب را به مخاطبان پیشنهاد داده است.
فاطمه سلیمانی: به گمانم نوروز سال 1399 یا نوروز سال 1400 بود که خلاقیتم گل کرد و از بین کتابهایم هفت کتاب که عنوانشان با حرف سین شروع میشدند را پیدا کردم و در دنیای مجازی با عنوان #هفت_سین کتابی منتشر کردم و دیگران را هم به این پویش دعوت کردم. پویشِ فراگیر و پربازدیدی نشد اما بعد از دو سه سال هنوز هستند کسانی که آن اتفاق را به یاد دارند. هرسال هفت سین کتابی می چینند و من را هم در صفحاتشان منشن می کنند. دیگران را هم تشویق میکنند که در این پویش شرکت کنند. جدیدترین مورد مربوط به دوستی بود که هر هفت کتاب را در سال جدید تهیه کرده بود. همین دعوت مجدد باعث شد تا دوباره سری به کتابخانه ام بزنم. با توجه به اینکه این سومین یا چهارمین سالی است که از آن هفت سین چیدن میگذرد و با توجه به تعداد زیادی کتاب که مداوم وارد کتابخانهام می شوند قطعاً باید تعداد زیادی کتاب سیندار در کتابخانهام موجود میبود. اما تعدادشان به زحمت به دو هفت سین می رسید. بعد از چیدن اولین هفت سین تصمیم گرفتم فقط به معرفی اسم کتاب ها بسنده نکنم و چند خطی درباره هرکدامشان بنویسم.
سین اول: سقای آب و ادب
آیا لازم است که بنویسم موضوع این کتاب چیست؟ قطعاً نه. چون وقتی از آب و ادب میگوییم مخصوصاً وقتی کلمه سقا هم به آن اضافه شده باشد کاملاً مشخص است که کتاب درباره علمدار کربلا حضرت عباس(ع) است. کتاب اثر سید مهدی شجاعی است. نویسندهای که یکی از پیشگامان ادبیات آئینی است و نویسندگان و نوقلمان زیادی دانشآموخته مکتب او هستند و این راه را ادامه میدهند.
کتاب سقای آب و ادب داستان نیست اما زبان روایتها لطیف و شاعرانه است. لحن قصهگو و انتخاب چند راوی برای روایت و سپردن هر فصل به یک شخصیت، کار را از لحن خشک مستند به دور کرده، اما به مستند بودن اتفاقات لطمهای وارد نکرده.
سین دوم: سربلند
به گمانم همه ما تصویر آن مرد جوان ریزنقش را به خاطر داریم که با سری افراشته و بدون ذرهای ترس و وحشت زیر تیغِ یک داعشی ملعون ایستاده بود. تصویری که بارها و بارها در رسانههای مختلف دیده شد. یک چهره مصممِ آمیخته به خشم.
مراسم تشییع باشکوهش هم از آن مراسم به یادماندنی است. مردمی که ساعتها زیر آفتاب منتظر ماندند تا در این وداع باشکوه حضور داشته باشند.
اسم محسن حججی را همه ما شنیدهایم. بعد از شهادتش نویسندههای زیادی قصد داشتند که داستان زندگیاش را بنویسند. اما محمدعلی جعفری پیش از همه دست جنباند و سرگذشت کوتاه اما پر بار شهید مدافع حرم محسن حججی را مکتوب کرد.
سین سوم: سکه تقدیر
دهه شصتیها و بزرگترهایشان حتماً سریال «روزی روزگاری» را به یاد دارند. یک سریال عشایری روستایی. داستان دو راهزن که هر کدام بخشی از بیابان را قرق کرده بودند و راه را بر کاروانها میبستند. دو راهزنی که با هم دشمن بودند. سرانجام دست تقدیر باعث میشود که یکی از این دو راهزن در مسیر هدایت قرار بگیرد. نعمتالله سعیدی در کتاب سکه تقدیر این سریال را بر اساس مبانی زیباییشناسی سینمای دینی تحلیل کرده. تحلیلهای کتاب آنقدر جذاب و خواندنی هستند که کسی حتی اگر چندبار هم این سریال را دیده باشد باز هم هوس میکند که به تماشای این سریال بنشیند. اگر این سریال را ندیدهاید حتماً وقت بگذارید و این سیزده قسمت سریال را تماشا کنید. سریالی که هیچوقت تاریخمصرف ندارد و همیشه دیدنی و جذاب است. و بعد کتاب سکه تقدیر را بخوانید تا بدانید چقدر رمز و راز در این سریال به ظاهر ساده نهفته بود. رمز و رازی که شاید حتی آگاهانه نبوده و از ناخودآگاه فیلمساز ظهور و بروز کرده.
سین چهارم: سووشون
تقریباً همه ما زندهیاد سیمین دانشور، بانوی نویسنده پیشکسوت را با رمان معروفش سووشون میشناسیم. یک داستان زنانه مربوط به ظلم و مبارزه. روزگار تلخی که از دریچه نگاه یک زن تماشا میشود. زنی که نمیخواهد منفعل باشد. زنی که در طول داستان رشد میکند و بزرگ میشود. زاویه دید این کتاب یک زاویه دید هوشمندانه است. با اینکه هم نویسنده و هم شخصیت اصلی داستان زن هستند اما نویسنده از زاویه دید منراوی استفاده نکرده و به جای آن از زاویه دید محدود به ذهن استفاده کرده. وقتی کتاب را میخواندم حس میکردم اگر با یک منراوی طرف بودیم صمیمیت قصه بیشتر میشد. اما در اواخر کتاب متوجه شدم که کتاب کاملاً مهندسی شده است. چون زری جایی از داستان به پریشانگویی میافتد. من راوی پریشان نمیتواند روایت منظمی داشته باشد.
سین پنجم: ساقه بامبو
درباره این کتاب یک یادداشت مفصل نوشتهام. اگر مایل به خواندنش هستید در صفحه همین خبرگزاری سرچ کنید یادداشت به راحتی در دسترس قرار میگیرد. اما اگر حوصله گشتن ندارید شاید همین چند جمله هم کافی باشد. کتاب درباره ثمره یک ازدواج مشروع اما غیر متعارف است. یک جوان که به دنبال ریشههای خودش میرود و در این جستجو با مشکلات زیادی مواجه میشود. یک پسر از یک مادر فیلیپینی و یک پدر عرب. کتاب تا حدودی مقایسه این دو فرهنگ است بدون اینکه مقایسه از دل کتاب بیرون بزند.
سین ششم: سه رنگ
این کتاب یک سین دیگر هم در دل خود دارد. چون یک سفرنامه است. غذانوشتهای سفر ایتالیا از منصور ضابطیان. منصور ضابطیان یک ماجراجوی اهل سفر است که سفرنامههایش مخاطبان زیادی دارد. یک دلیلش احتمالاً مربوط به این میشود که نویسنده این کتاب یک سلبریتی است. اما دلیل دیگرش شاید سادگی کتابهایش است. ضابطیان در سفرنامههایش زیاد حرف نمیزند. یعنی حجم کتابهایش زیاد نیستند. آدمها نقش زیادی در روایتهای او دارند. نثر نوشتههایش ساده و صمیمی هستند. و عکسهایی که ضمیمه کتاب میشوند حس و حال کتاب را بهتر منتقل میکنند.
سین هفتم: سرگذشت پزشکی در ایران
یک کتاب با دو نویسنده. احسان رضایی و یاسر مالی. هر دونفر هم پزشک هستند و هم دست به قلم. اگر از مخاطبان همشهری جوان و همشهری داستان بودید حتماً با نوشتههای این دو نفر مواجه شدهاید. سبک و سیاق نوشتههایش با هم متفاوت است اما دو نویسنده در این محصول مشترک به یک یگانگی رسیدهاند که نمیشود حدس زد کدام بخش را کدامیک نوشته. درباره خود کتاب هم توضیح بیشتری لازم نیست. عنوان کتاب خود گویای همه چیز است: سرگذشت پزشکی در ایران.