عنوان مقاله: آشنایی زدایی در دیوان اقبال لاهوری
نویسندگان:
محمد امیر مشهدی
عضو هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان
اسحاق ماندگاری
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه سیستان و بلوچستان
آشنایی زدایی یکی از مفاهیم مطرح در نظریه فرمالیست های روس است. به نظر شکلوفسکی هنر، ادراک حسی ما را دوباره سامان میدهد و در این مسیر قاعده های آشنا و ساختارهای به ظاهر ماندگار واقعیت را دگرگون میکند. هنر عادت هایمان را تغییر میدهد و هر چیز آشنا را به چشم ما بیگانه میگند. از این جهت جهان و به تبع آن هنر میبایست دوباره کشف شود. اقبال لاهوری از جمله شاعرانی است که با زبانی کهن با جهان جدید برخورد کرده و به کشف و شناخت آن پرداخته است. اقبال با توجهبه زمینه و زمانه ظهورش برای بیان تفکرات و احساسات خود ناچار بوده است که از زبان هنجارین فارسی فاصله بگیرد که این مسیله باعث آشنایی زدایی در شعر او شده است. این مقاله به گوشههایی از این آشنایی زدایی در شعر اقبال پرداخته است.
آشنایی زدایی یکی از اصطلاحات مهم قرن بیستم در حوزة نقد ادبی است که یکی از فرمالیستهاي روسی به نام اشکلوفسکی براي اوّلین بار آن را مطرح ساخت. فرمالیستها بر این باور بودند که گاه به علّت تکرار و خودکار شدن زبان و به تبع آن جهان درك درستی از دیدن پدیدههاي پیرامون خود به دست نمیآوریم، امّا اگر چیزي را براي اوّلین بار یا از ابعاد نو و تازه تماشا کنیم توجّه ما را به سوي خود جلب میکند. زبان شاعران نیز از فرط تکرار ساحتهاي شاعرانه، آن ساحتها را براي ما عادي میسازند. براي فراروي و عبور از این تکرار و عادت نیاز است که شاعران و هنرمندان عادات زبانی را بر هم بزنند. این بر هم زدن که فرمالیستها آن را آشنایی زدایی و هنجارگریزي مینامند به طُرق متفاوتی انجام میگیرد.
در این مقاله به برخی از این تکنیکها در اشعار اقبال لاهوري پرداخته میشود که به وسیلۀ آن توانسته است اشعار خود را از عادت و خودکاري زبان رهایی بخشد و با این روش توجّه ما را به ساحتهاي گوناگونی از زبان و جهان معطوف ساخته است