تاریخ ادبیات شفاهی ایران: سهراب سپهری
۱۴۰۲-۰۲-۱۷
در این کتاب شاعران، داستان‌نویسان، منتقدان و مترجمان تأثیرگذار محور کار شدند؛ با آنها که در قید حیات بودند، گفتگو می‌شد و دربارۀ آنها که ادبیات کشورمان مدیون آنهاست و روی در نقاب خاک کشیده‌اند، با دوستان، خانواده، همکاران و ... گفتگو می‌شد تا تصویری کامل از زندگی ایشان و فضایی که در آن پرورده شده‌اند، به دست آید.

معرفی کتاب تاریخ ادبیات شفاهی ایران: سهراب سپهری
نویسنده: گفتگوکنندگان: فاطمه‌سادات مدنی، سارا باصبر

مجموعۀ «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران» در پی آن است که خاستگاه ادبیات معاصر ایران را از مجموعۀ شرایط زیست و نمو نویسندگان گرفته تا محافل و مجامع و جریان‌های ادبی و اجتماعی مؤثر بر آن را بررسی کند تا برای پژوهشگران بعدی، مستندات قابل قبولی برای ردیابی جریان‌های فرهنگی و دلایل و چگونگی اوج و حضیض آنها برجای بگذارد. در این طرح شاعران، داستان‌نویسان، منتقدان و مترجمان تأثیرگذار محور کار شدند؛ با آنها که در قید حیات بودند، گفتگو می‌شد و دربارۀ آنها که ادبیات کشورمان مدیون آنهاست و روی در نقاب خاک کشیده‌اند، با دوستان، خانواده، همکاران و ... گفتگو می‌شد تا تصویری کامل از زندگی ایشان و فضایی که در آن پرورده شده‌اند، به دست آید. این کتاب اختصاص به بررسی و شعر سهراب سپهری از خلال گفتگو با خانواده و دوستان او دارد.
در مقدمۀ کتاب آمده است: «در این راه، آنچه برای ما اهمیت داشت، شناخت زوایای گوناگون زندگی شخصی و حرفه‌ای سهراب بود که ایجاب می‌کرد با دوستان، خانواده و نزدیکان او گفتگو کنیم. در تهران سراغ کسانی را که به سهراب بودند گرفتیم و علاوه بر آن، دو بار نیز به کاشان رفتیم تا هر آنچه برای تدوین این کتاب لازم است، از افراد نزدیک به او به دست آوریم. نکتۀ جالب که در این مسیر به آن رسیدیم، تفاوت‌ رفتارهای سهراب با کسانی بود که با او در ارتباط بودند. مثلاً دوستان کاشانی او شخصیتی از او پیش‌رو می‌گذاشتند که از جهاتی با آنچه شاعران و هنرمندان از او می‌گفتند، متفاوت بود. این نشان می‌داد که سهراب همان‌قدر که می‌توانست در دانشگاه، به عنوان استاد تدریس کند، می‌توانست در دشت‌ها و کوه‌ها و خیابان‌ها و خانه‌های دوستانش در کاشان، هم‌زبان و همراهشان باشد».
آنچه از گفته‌های منتشرشده در این کتاب بر می‌آید، تنهایی سهراب در دنیایی بود که چندان میانۀ خوبی با آن نداشت. گفتنی است شناخت کامل سهراب با این کتاب و این گفتگوها نمی‌تواند ممکن باشد؛ اما گفته‌های خواهران، خواهرزاده‌ها، دوستان و آشنایان او گام مهمی است در شناخت او.
مهدی قراچه‌داغی (خواهرزادۀ سهراب سپهری) در این کتاب دربارۀ سفرهای سهراب می‌گوید: «از 1336 به پاریس و لندن رفت. در مدرسۀ هنرهای زیبای پاریس در رشتۀ لیتوگرافی ادامۀ تحصیل داد. حدود یک‌سال آنجا بود و در 1337 از پاریس به رم رفت تا در نمایشگاه نقاشی بی‌ینال ونیز شرکت کند و بعد به ایران برگشت و 1339 برای یادگیری فنون حکاکی روی چوب به توکیو رفت و از شهرها و مراکز هنری ژاپن دیدن کرد. 1340 در راه برگشت از ژاپن به هند رفت برای دیدن تاج‌محل و معابد هند و مدت یک یا دو ماه هم آنجا ماند. 1343 دوباره به هند رفت و بعد پاکستان و افغانستان و سپس به ایران بازگشت. سهراب بیشتر در پاریس ماند و بعد از آن آمریکا و گالری‌هایش را هم در اروپا و آمریکا برگزار می‌کرد؛ اما بیشترین تأثیر را از مذاهب شرق و سفرهای شرق گرفت». (ص 54)
لیلی گلستان در گفتگو خود دربارۀ ارتباط سهراب و ابراهیم گلستان گفته است: «این رابطه خیلی خوب بود. پدرم علاوه بر اینکه دوست سهراب بود، حامی او نیز بود و کوشش فراوانی در جهت فروش نقاشی‌هایش داشت. مثلاً یکی از کارهایی که پدرم می‌کرد این بود که به بعضی از مدیران بانک‌ها که آشنایش بودند سفارش می‌کرد از سهراب یا سعیدی یا محصص نقاشی بخرند و آنها هم می‌خریدند. فکر می‌کنم زیباترین تابلوهای سهراب هم متعلق به پدر من است. کارهایی فوق‌العاده زیبا، چون وقتی نقاشی می‌کشید، اول پدر من می‌رفت و زیباترینشان را انتخاب می‌کرد». (ص 93)

منابع:
https://literaturelib.com/
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.