یکی از مهمترین مفاهیم اساسی تحلیل گفتمان انتقادی این تصور است که به برخی از جهانبینیها امکان دارد تا حدی خو گرفته شود که حس مشترک اعضای آن جامعه گردد؛ برای مثال تصور مواظبت از بچهها و الزامنکردن آنها به سیزده ساعت کار روزانه در کارخانهها، اکنون یک جهانبینی بسیار رایج در بریتانیاست که سالهای متمادی به آن خو گرفته شده و در نتیجه برای همگان بدیهی به نظر میرسد؛ اما شاید این جهانبینی برای خاندان ملکۀ ویکتوریا که به دستمزد کودکان اتکا دارند و برای خانوادههایی در جهان در حال توسعه که امروزه چنین میکنند، موجب شگفتی میشود.
این کتاب مجموعهای از ابزارها را معرفی میکند که گرچه کامل نیستند، اما جامعتر از آنچه در ادبیات تحلیل گفتمان انتقادی و عوامل دیگری که به لحاظ سیاسی، زبانی را موجب شده، ارائه گردیده است. بر این اساس چالشهای این کتاب بدین قرار است: ارائۀ مجموعهای از ابزارهای جامعتر و منطقیتر برای توضیح اینکه چرا آنها درواقع یک مجموعهاند؛ انتقال این حس به دانشجوی زبانشناسی که چگونه قدرت متون مکتوب و شفاهی در انگلیسی را مطالعه کند؛ ارائۀ توضیحی در فرایند شناختی که سبب اثرپذیری خواننده از ساختار یک متن جهانبینانه میشود.
فصل نخست ارائهدهندۀ مباحثی از کلیات کتاب است. فصل دوم الگوی فصلهای بعدی است که هر کدام از آنها یک ویژگی زبانی را با ابزارهای مرتبط برای تحلیل شیوههایی معرفی میکند که در آنها متون، جهان را با نتایج جهانبینانه نشان میدهند. هر فصل (2 ـ 11) شرح مختصری از استدلال خود را ارائه و سپس جنبههای فنی آن ویژگی را با مثال توضیح میدهد و به دنبال آن خلاصهای از اثرات جهانبینانۀ بالقوه از عملکرد منحصربهفرد متنی، برخی تمرینات مربوط به خواننده برای آزمودن خود و مرور کوتاه دیگر متون مربوطه که میتوان به عنوان راهنمایی برای خوانش بیشتر عمل کند، خواهد آمد.
در این کتاب بر ارائۀ مجموعهای از ابزارها برای تحلیل انتقادی تمرکز شده است که فقط زمینۀ اظهارشده توسط فرکلاف، فالر، سیمپسون و دیگران را تحت پوشش قرار نمیدهد، بلکه ابزارهای جدیدی را نیز دربر میگیرد که به نظر میرسد با ابزارهای سنتیتر از قبیل گذرا و وجهیت در مسیری مشابه، دستکم معناشناسانه یا کاربردشناسانه عمل میکنند. این الگو حداقل یک معنای منسجم دارد و برای دیگران در آینده محتمل است بدون رهاکردن الگوی اصلی، ابزارهای بیشتری از این نوع را اضافه کنند. آنچه این ابزارها باید انجام دهند، پاسخگویی به این سؤال است که هر متن چه میکند. بنابراین نویسنده استدلال میکند ابزارهای فصلهای این کتاب به این سؤال در شکل وجه وصفی فاعلی پاسخ میدهند: نامیدن و توصیفکردن، بازنمایی کنشها و رخدادها و وضعیتها، ترادف و تقابل، مثالآوردن و نامبردن، اولویتبندی، معانی ضمنی و فرض و دلالت، منفیسازی، فرضیهسازی، ارائۀ سخنان و افکار دیگر مشارکین، بازنمایی زمان و مکان و جامعه. این وجوه وصفی، به عنوان راهی برای عدم بهکارگیری زبان فنی که زبانشناسان مایل به استفاده از آن هستند، نیست و سایر بخشهای کتاب از زبان فنی هرجا مفید باشد، استفاده میکند و توضیح میدهد. این ابزارها ماهیتاً فنی نیستند، بلکه مفهومی هستند.
این کتاب جمعآوری برنامهای جامع در تحلیل سبکی و زبانی انتقادی را شروع میکند. بستۀ پیشنهادی، الگویی کلی برای نقد زبانی است. موج عامی که در کل کتاب جاری است، مشغلۀ ذهنی مربوط به دیدگاه در زبان است، چه دیدگاه جهانبینانۀ پذیرفتهشده در گزارش روزنامه باشد، چه دیدگاه روانی متمرکز نشان دادهشده در اثری مربوط به افسانۀ روایی.
از مزایای این کتاب افزون بر تازه و بدیعبودن موضوع، آمیختن مباحث نظری با روشهای کاربردی است که با ارائۀ تمرین و معرفی منابع بیشتر به خواننده در درک عمیقتر مباحث کمک شایانی میکند