مرواریدهای پارسی در صدف های انگلیسی شامل هجده جستار کوتاه و بلند به قلم پژوهشگران برجسته معاصر درباره ادبیات کهن پارسی در انگلستان است که بیشتر آنها برگرفته از دانشنامه ها و فرهنگ های معتبر است. نخی نامرئی این جستارها را به هم پیوند می زند و آن تأثیر و پذیرش و ترجمه ادبیات فارسی در انگلستان است. کتاب حاضر متشکّل از سه بخش اصلی است: بخش اول که شامل دو جستار است، به موضوع تأثیر ادبیات فارسی بر ادبیات انگلیسی می پردازد. بخش دوم که بدنه اصلی کتاب است، مشتمل بر دوازده جستار کوتاه و بلند است که به بررسی سیر ترجمه آثار بزرگترین شاعران ایران در انگلستان می پردازد و شامل مطالبی درباره ترجمه شاهنامه، رباعیات خیام، آثار عطار و مولوی و سعدی و حافظ به انگلیسی می شود. بخش سوم که از سه جستار تشکیل شده، درباره معرفی و بررسی ترجمه های انگلیسی هزارو یک شب، از اوایل قرن هجدهم تا اواخر قرن بیستم است.
اروپاییان از طریق آثار کلاسیک و کتاب مقدس با ایران پیش از اسلام آشنایی داشتند. از قرون سیزده و چهارده میلادی به بعد، با ایجاد و هموارشدن راههای دریایی به سوی شرق، مبلغان، سیاحان و دولتمردان غربی اندکاندک با هزاران بیم و امید رهسپار مشرقزمین، از جمله ایران شدند. آنان کمکم تجارب و دستاوردهای این سفرها را در قالب سفرنامهها که اغلب چند مجلدی بود، منتشر کردند و این امر زمینۀ آشنایی و آگاهی اروپاییان از ایران پس از اسلام را نیز فراهم آورد.
در عصر رنسانس (1500 ـ 1660) بهتدریج توجه و علاقۀ اروپاییان به ادبیات و فرهنگ ایران رونق گرفت. در دورۀ نوکلاسیک (1660 ـ 1798) توجه به عناصر تعلیمی در ادبیات پارسی آغاز شد و بهتدریج به سوی عناصر مطلوب شاعران و نویسندگان رمانتیک (1798 ـ 1832) متمایل شد. آنان با زبان و ادبیات پارسی آشنایی عمیقی نداشتند؛ از اینرو اقتباسها و برداشتهای آنان از مضامین ادبیات فارسی بسیار محدود، سطحی و از همه مهمتر اینکه ناظر به ترجمه از زبانهای واسطه، بهویژه آلمانی و فرانسه بود. ناگفته نماند که علت توجه رمانتیسم اروپایی به ادبیات و فرهنگ شرق بهویژه ایران، به دلیل گنجینههای معنوی و شگفتیهای خاص آن بود.
در این دوران سر ویلیام جونز و کمپانی هند شرقی در اشاعۀ زبان فارسی در انگلستان نقش مهمی ایفا کردند. فعالیتهای شرقشناسانه و زبانشناختی او کتاب «دستور زبان فارسی» او و ترجمه و معرفی شعر فارسی، بهویژه حافظ فراموشنشدنی است. افزون بر تسلط و تبحر زبانشناختی و ادبی جونز به علت گسترش منافع استعماری انگلستان در هند، بدین دلیل که زبان فارسی سالیان سال زبان رسمی دربار هند بود، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت؛ بنابراین صاحبان دستگاه امپراتوری به دلایل مختلف ـ گاه شغلی و گاه تفننی ـ در ترویج شعر و شهرت شاعران ایرانی کوشیدند. نشریههای ادواری در این دوره به انتشار و انعکاس فعالیتهای شرقشناسان پرداختند و شاعران طراز اول ایرانی (مانند فردوسی، حافظ و سعدی) را بیش از پیش به محافل انگلیسیزبان شناساندند.
اولین بار در دورۀ ویکتوریا (1837 ـ 1901) بود که نویسندگان و شاعران انگلیسی بیواسطه با زبان و ادبیات پارسی آشنا شدند و بهجدّ کوشیدند مضامین شعر فارسی و تا حد اندکی فرم آن را نیز اخذ و اقتباس کنند. در این دوره ادوارد کارل در معرفی واقعی شعر فارسی به جریان اصلی ادبیات دورۀ ویکتوریا، بهویژه از طریق آشنایی با ادوارد فیتز جرالد و آلفرد لرد تنیسون نقش مهمی داشت. بیتردید در میان آثار فارسی، «رباعیات عمر خیام» درازدامنترین تأثیر را بر زندگی و ادبیات دورۀ ویکتوریا داشته است. خوشبختانه در قرن بیستم مطالعات ایرانی در انگلستان کماکان در پویش و گسترش بود و به همت حلقۀ کمبریج (ادوارد براون، رینولد آلن نیکلسون، و آ.ج. آربری) بیش از پیش گرمی بازار یافت.