از عصر ایلخانی و قرن هشتم هجری، چهار منظومۀ تاریخی برجای مانده است که هرچند از نظر ادبی امتیاز خاصی ندارند، متضمن فواید تاریخی و لغوی بسیاری هستند. یکی از این منظومهها «غازاننامه» اثر نورالدین اژدری است که به نام سلطان اویس جلایری در سال 763 به اتمام رسیده است.
سرایندۀ این منظومه از شاعران ناشناخته و گمنام اواخر عصر ایلخانی و معاصر با آل جلایر است که از او نامی در کتب تذکره و تاریخ و ادب نیامده است. شاعر در مجموعۀ مثنوی خود نه بار به تخلص خود «نوری» اشاره دارد، بدون اینکه ذکری از نام و نسب، لقب و کنیۀ خود بکند یا به گوشههایی از زندگانی خود اشاره نماید. تنها اطلاعاتی که از او در دست است، مربوط میشود به مقدمۀ کوتاهی که احتمالاً پس از وفات او توسط کاتل نسخۀ منحصربهفرد «غازاننامه» در یک قرن بعد از وی نوشته است.
نوری سال سرایش این منظومه را 758 بیان میکند و در مؤخرۀ کتاب خود سال ختم منظومه را دوشنبه از ماه محرم سال 763 هجری گفته است؛ یعنی نظم کتاب که بیش از 8700 بیت است، پنج سال به طول انجامیده است. او این اثر را به نام سلطان اویس سروده و در هفت موضع کتاب به مناسبتهایی او را مدح کرده است؛ اما در پایان اثر خویش وزیر آن سلطان را مدح میگوید و از او یاری میخواهد.
این منظومه 7809 بیت به وزن شاهنامۀ فردوسی و به تقلید از آن اثر در ذکر تاریخ ایلخان بزرگ «غازانخان محمود» سروده شده است. او پیش از شروع به زندگی غازان، مقدمهای در 314 بیت به روش فردوسی دربارۀ خدا، مراتب خرد و سخن، مراتب نفس، آفرینش عالم، ستایش پیامبر و سپس مدح شیخ اویس و نصیحت به فرزند خود آورده است. اصل کتاب او با مختصری دربارۀ چنگیزخان تا رویکارآمدن ارغون پدر غازان شروع میشود و از اینجا با تفصیل بیشتر و تا پایان زندگانی ایلخانان «غازاننامه» ادامه دارد. شاعر در سرایش این ابیات تحت تأثیر فردوسی است و از آوردن لغات شاهنامهای، تصاویر شاعرانه، صحنههای جنگ، طلوع و غروب خورشید و نظام فکری تا تضمین مصرع یا بیتی از شاهنامه که در جایجای «غازاننامه» میتوان مشاهده کرد، این موضوع بهروشنی مشخص میشود.
نوری این اثر را به شیوۀ شاهنامه و اسکندرنامۀ نظامی از حالت تاریخی محض به صورت داستان و قصه آورده است و با افزودن ساختارهای داستانی، نظیر خوابدیدن غازان و عاشقشدن بر دختر مهراب، وصف زمستان، آوردن تمثیلات بسیار زیاد از شاهنامه و کلیله و دمنه، شکاررفتن غازان و دیدار رهبان در دیر و سؤال و جواب و تأویل عرفانی آن داستان و نظایر اینها بهویژه در اواخر کتاب که به شخصیت غازانخان پرداخته است با ذکر مطالب متنوع اخلاقی و داستانی او را فردی دیندار، زاهد، عارف و حکیم نشان داده است.
در این کتاب از بیت 7022 تا 7111 فصلی با عنوان «مهمانیکردن خواجه نصیرالدین طوسی غازان را و سؤال پادشاه از وی و تاریخ احکام سلطان ابوالنصر حسنبیک بهادرخان» آمده است.
از دیگر ویژگیهای این منظومه، آوردن واژگان فراوان فارسی کهن است که غالباً در متون نظم و نثر قرون نخستین دری به کار میرفته و بسیاری از این کلمات بهتدریج از زبان ادبی فارسی که از قرن هفتم به بعد شکل میگیرد، متروک و منسوخ شدهاند.
از این کتاب فقط یک نسخۀ منحصربهفرد وجود دارد که ناسخ آن خطوطی شروانی در نهم ذیحجۀ سال 783 هجری در شهر تبریز نوشته است و آن را برای خزانۀ سلطان ابوالنصر حسن بهادرخان از سلاطین سلسلۀ آققویونلو منظور کردهاند. این نسخه جزء کتابهای کتابخانۀ کمبریج است که فیلم آن در کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران به شمارۀ 850 محفوظ است.