کتاب آقای باکلاه و آقای بی‌کلاه
۱۴۰۲-۱۰-۲۱
نویسنده کتاب آقای باکلاه و آقای بی‌کلاه :شل سیلوراستاین و مترجم:رضی هیرمندی - انتشارات:کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان


کتاب آقای باکلاه و آقای بی کلاه نوشته شل سیلوراستاین، نویسنده داستان‌های کودکان، مجموعه طنزی برای نوجوانان است که علاوه بر اینکه با طرح های زیبای خود آنها را سرگرم می‌کند و با داستان‌هایش آنها را می‌خنداند، نکات آموزشی و اخلاقی‌ای هم دارد که باعث می‌شود مخاطب به تفکر درباره مسائل مطرح شده در داستان‌ها بپردازد. 
درباره شل سیلور استاین
شلدون آلن سیلوراستاین معروف به شل سیلوراستاین، نویسنده ادبیات کودک، ترانه‌سرا، آهنگساز و کارتونیست آمریکایی است. سیلوراستاین که در ایران با ادبیات کودک و به ویژه کتاب‌های «به دنبال قطعه گمشده» و «درخت بخشنده» شناخته شده است، در غرب بیشتر در حوزه هنر موسیقی درخشید و توانست دو بار جایزه «گرمی» را از آن خود کند.
شل سیلوراستاین در زمان خدمت سربازی‌اش در کره و ژاپن، به طراحی و تصویرگری می‌پرداخت و آثارش در مجلات گوناگون چاپ می‌شد. مخاطب آثار او در آغاز بزرگسالان بودند. اما به تدریج و به پیشنهاد دوست نقاش فرانسوی‌اش، طراحی و نوشتن برای کودکان را نیز در فعالیت‌های هنری خود گنجاند. سیلوراستاین که در دنیای ادبیات کودکان با نام «عمو شلبی» شناخته می‌شود، توانست آثار متفاوت و ماندگاری از خود به جا بگذارد.
زبان طنز و بلندپروازی‌های کودکانه او موجب شد آثارش مخاطبانی را بیابد که با او همزادپنداری داشتند و آنان نیز به دنبال قطعه گمشده خود بودند. همین نقاط خاص ذهنی و روانی بود که موجب شد کتاب‌های سیلوراستاین، در میان بزرگسالان نیز طرفدار داشته باشد. هر چند آنان، کتاب‌های او را به عنوان ادبیات کودک می‌خواندند ولی در آن سخنان و نیازهای خود را می‌دیدند.
سیلوراستاین در دنیای موسیقی، موفقیت‌های چشمگیری داشت. او در سال ۱۹۷۰ به خاطر آلبوم «پسری به نام سو» نخستین جایزه گرمی‌اش را برد. همچنین به خاطر موسیقی فیلم «کارت پستالی از لبه پرتگاه» نامزد دریافت جایزه اسکار و گلدن گلوب شد. او در سال ۱۹۸۴ با آلبوم «جایی که پیاده‌رو به پایان می‌رسد» دومین جایزه گرمی در بخش بهترین آلبوم کودکان را از آن خود کرد.
شل سیلوراستاین، در ۶۸ سالگی و در اثر حمله قلبی درگذشت و در قبرستانی در نوریج ایلینویز به خاک سپرده شد.
جملاتی از کتاب آقای باکلاه و آقای بی‌کلاه
آقای با کلاه تعداد زیادی کلاه داشت که هیچ کدام مثل هم نبود. آقای بی‌کلاه نیز تعداد زیادی سر داشت و تنها یک کلاه. زمانی که این دو آقا با یکدیگر ملاقات می‌کنند، اتفاق عجیبی می افتد. شما چه فکر می‌کنید؟

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.