« نظریه ادبیات شیعی» نشان میدهد که حماسه را نباید به یک نوع ادبی محدود کرد و باید مؤلفههای فرهنگی آن را در قالب رویکردی جمعی بررسی کرد. همچنین نشان میدهد که برخلاف رویکردی که غربیها در دو سده گذشته به ادبیات حماسی فارسی داشتهاند، سهم منابع فرهنگی متاخر، از جمله تشیع، در شکل گرفتن رویکرد حماسی در ایران، بیش از تداوم گرایشهای باستانی بوده است
کتاب « نظریه ادبیات شیعی » نوشته فرزاد قائمی بهتازگی توسط دبیرخانه هنر حماسی با همکاری پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
فرزاد قائمی استاد زبان و ادبیات فارسی است و در زمینههای ادبیات حماسی، شاهنامه پژوهی، اسطوره شناسی، ادبیات عامیانه، تصحیح متون، روش شناسی، متن شناسی پژوهشهای بسیاری انجام دادهاند. این اثر نیز از پژوهشهای ایشان و درآمدی بر اصالت حماسه در فرهنگ تشیع است و در حوزه محتوای منابع و تحلیل روند رشد ادبیات شیعی کوشیده است.
« نظریه ادبیات شیعی» نشان میدهد که حماسه را نباید به یک نوع ادبی محدود کرد و باید مؤلفههای فرهنگی آن را در قالب رویکردی جمعی بررسی کرد. همچنین نشان میدهد که برخلاف رویکردی که غربیها در دو سده گذشته به ادبیات حماسی فارسی داشتهاند، سهم منابع فرهنگی متاخر، از جمله تشیع، در شکل گرفتن رویکرد حماسی در ایران، بیش از تداوم گرایشهای باستانی بوده است.
این کتاب در چهار فصل با عناوین «دلایل فرهنگی تاریخی غلبه رویکرد حماسیآیینی در هویت شیعی»، «دلایل و زمینههای رشد و اشکال تطور ادبیات حماسی تشیع در عصر استیلای مغولان»، «روند تطور سنتهای حماسه شیعی پساصفوی و نمودهای آن در گونه غالب حملهسرایی» و «حماسه ملی دینی و تأثیر شیعهگرایی در تطور قهرمان ملی ایرانیان (رستم)» تدوین شده است.
این کتاب در ۴۲۸ صفحه، قطع رقعی، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۷۵ هزار تومان عرضه شده است.
بریدهای از کتاب نظریه ادبیات شیعی
حماسه در ایران، همیشه ریشه در ادبیات مردمی داشته؛ نیروی محرکه مقاومتهای اجتماعی را در برابر بیگانگان تامین میکرده است. این کتاب نه در قالب یک سیر تاریخی، بلکه با طرح یک چهارچوب مفهومی برای تبیین نظریه «حماسهگرایی تشیع» نقش تشیع را به عنوان یکی از منابع اصلی فرهنگ حماسی، بهویژه نقش راهبرانه نیرومند فردوسی را در این روند بررسی کرده است؛ نقشی که در هزارسال اخیر، در مسیر شکلگرفتن هویت اجتماعی و تاریخی ایرانیان پیوسته تقویتشده، جایگاه مهم شاهنامه در ایران امروز نیز در همین راستا قابل درک است. رشد سیاسی تشیع نیز که مسیری از سرکوب تا اقتدار را از عصر عباسی تا صفوی طی کردهاست، از حیث تبلور انگیزههای حماسی، با همین رویکرد تحلیل شدهاست. فرهنگ حماسی در ایران که ریشههای عمیق پیشااسلامی داشته، در عصر اسلامی، در برابر سرکوبهای خلفا و سلاطین و ترکتازی قبایل مهاجم، مسیر تازهای از تابآوری سرسختانه را ایجاب کردهاست. همین رویکرد باعث شد، سیر حماسه در ایران اسلامی، وحدت دو بعد هویت ملی و ایمانی را که اتفاقا به شاهنامه فردوسی آغاز شده بود، تداوم بخشد. حتی «حماسهگرایی» به هنجار اعتقادی و نوعی فضیلت اخلاقی تبدیل شود که الهامبخش شکلگیری مفاهیمی چون دولت-ملت آرمانی باشد.