ناصر خسرو یکی از شعرای بزرگ زبان فارسی است که در دورۀ اول زندگانیاش به دربار شاهان زمان خود رفتوآمد داشته و به مدیحهسرایی میپرداخته است. اما پس از تغییر حال به سفر رفت و به حج مشرف شد و عاقبت به دربار خلفای فاطمی مصر راه پیدا کرد و از طرف مستنصر بالله که هشتمین خلیفۀ فاطمی مصر بود، حجت سرزمین خراسان شد. او به دلیل آنکه پس از بازگشت نقش مبلغ دینی را پیدا کرده بود، میبایست طوری میان خلق جلوه کند که هیچ ردپا و اثری از وضعیت پیشین خود در دسترس دیگران قرار ندهد؛ به همین دلیل تمام شعرهای قبل از تغییر حال خود را از بین برد؛ چراکه نمیخواست جزء کسانی باشد که درّ دری خود را در پای خوکان ریختهاند.
دیوان ناصر خسرو بیتردید یکی از مهمترین متون زبان و ادبیات فارسی است که به واسطۀ مشوشبودن نسخ قدیمی و پیچیدگیهای زبانی و معنایی ناصر خسرو تاکنون تصحیح قابل قبولی نداشته است؛ هرچند استادانی کوشیدهاند متن تصحیحشده و درستی به دست بدهند.
شعر او را میتوان حماسۀ مذهبی خواند. او همانند فردوسی در شعر خود حماسهسرایی میکند، با این تفاوت که در شعر او دیگر از جنگهای ایران و توران سخنی به میان نمیآید، بلکه شعر او حماسهای است از جنگ درون. در شعر ناصر خسرو مشخصات سبک خراسانی بهروشنی دیده میشود. اشتراک او در شیوۀ بیان با رودکی، فرخی، عنصری، کسایی و فردوسی بسیار است.
دیوان ناصر خسرو سرشار از پند و اندرز بر اساس مذهب و حکمت است. فضایل اخلاقی در شعر او به بهترین و مؤثرترین بیان و از صمیم قلب و با دلی آکنده از صفا و خلوص آمده است. او با فلسفه آشنایی عمیق داشت و چندان در این فن متوغل بوده است که بخش عمدهای از عناصر خیال او را مفاهیم فلسفی میسازد و این امر در شعر او به گونهای است که نشانۀ تظاهر به فضل یا فلسفهنمایی نیست؛ زیرا وی بیآنکه از مباحث فلسفی سخن بگوید، در جاهایی که مجال نشاندادن اطلاعات فلسفی نیست، از قبیل اوصاف طبیعت، تصویرها و خیالهای شاعرانه که ارائه میدهد، کاملاً رنگ فلسفی دارد و با اینکه واردکردن عناصر فلسفی در صور خیال شاعرانه پیش از او کموبیش نشانههایی دارد، در دیوان او به گونهای دیگر است.
ناصر خسرو از قصیدهسرایان بزرگ و سرحلقۀ روشنبینان ناآرام قرن پنجم است. وی نخستین شاعر قصیدهسرایی است که گرد مدح و ستایش نگشت و قصیده را به تشریح و توضیح مطالب اخلاقی و حکمی و فلسفی و دینی اختصاص داد و مانند بسیاری از همعصرانش در قالب شعری قصیده، عقاید خود را بیان کرد. اصولاً وی با وجود اینکه از خداوندان شعر پارسی است، کمترین فضل خود را شعر میداند و مؤکداً میخواهد او را شاعر ننامند؛ به همین دلیل است که شعر برای او سبب است، نه غایت و باز به همین سبب است که موضوع شعر او با شعر دیگران متفاوت است و همۀ آنچه را که مایۀ آرایش لفظ و معناست، به دور میاندازد و از زیباییهای ظاهری لفظ میگریزد.
شعر او گونهگون است و در آنجا که حسب حال و سیروسلوک خود را بیان میکند یا به انتقاد و شکایت از مردم زمانه یا به وصف طبیعت میپردازد یا خاندان پیامبر و حضرت علی (ع) و خلیفۀ فاطمی را میستاید، بیانی بلیغ و شیوا دارد و بهویژه تصاویر زیبای او از طبیعت بیمانند است. توصیف بهار، خزان، آسمان، شب و .... همه و همه به قصد بیدارکردن خلق خداست؛ ولی همه جا چنین نیست. در آنجا که دربارۀ عقاید مسائل مذهبی سخن گفته، شعرش ثقیل و عاری از لطافت است. به طور کلی صور خیال در توصیفات او بسیار قوی و تازه است و از بعضی جهات بر شعر شاعران پیش از او برتری دارد.
ازآنجاکه تکیهگاه افکار ناصر خسرو قرآن و شریعت است، میتوان موضعگیری او را دربارۀ شعر و شاعری نیز از تأثیرات تعالیم قرآنی دانست؛ زیرا کلام الهی نیز شاعران را بهجز آنها که ایمان دارند، افرادی گمراه دانسته است.
ناصر خسرو در قصاید خود مردم را به ترک مادیات و بریدن از لذات دنیوی میخواند و آنان را به کسب فضیلت و علمآموزی تشویق میکند. اشعار او سرشار است از پند و اندرزی که بر اساس تعالیم دینی است. وی مخاطبین خود را به تقویت مبانی دینی و گذشتن از ظاهر و رسیدن به باطن دعوت کرده است. قصاید او اغلب عاری از تغزل و تشبیب است. وی جزء اولین کسانی است که اشعار محکمی در بیان حکم و مواعظ سروده و این از مهمترین موضوعاتی است که در جایجای اشعارش به چشم میخورد، تا جایی که اشعارش را همچون زبور، معدن حکمت میداند.
این تصحیح بر اساس نه نسخه انجام گرفته است که عبارتاند از: نسخۀ چلبی عبدالله، نسخۀ مجلس، نسخۀ آستان قدس، نسخۀ کتابخانه ملک، نسخۀ دانشگاه، نسخۀ ملی، نسخۀ دانشگاه، نسخۀ ملی و نسخۀ ملک. تصحیح بدین ترتیب بوده است که مصحح فهرست قصاید و قطعات و رباعیات را از روی نسخهها تهیه نموده و سپس آنها را به ترتیب حروف قافیه مرتب کرده است و بر اساس فهرست اشعار به کتابت دیوان پرداخته و هر یک از اضافاتی را که در بعضی از نسخهها بوده، در جای خود بدان افزوده است تا بدین ترتیب نسخۀ جامعلی از دیوان فراهم آید. گفتنی است سرودههایی که فقط در یک نسخه آمده بود، در بخش ملحقات آورده شده است.
در این دیوان 248 قصیده، 49 قطعه، 4 رباعی و 17 ملحق آورده شده است.