معرفی رمان" خاما"
۱۴۰۳-۰۱-۱۹
رمان خاما عاشقانه ای است که از دل جنگ و خون بیرون کشیده شده است که شاید کمتر شینده و خوانده باشیم. خاما روایتی از کردهایی را تعریف میکند که رضاخان آنها را به ارسباران تبیعد میکند. جرم آنها مبارزه علیه ترک های کشور ترکیه در حاشیه کوه های آرارات بود. اکنون آنها در این تبعیدگاه چیزی جز خودشان ندارند.

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن، حکایت آشنایی است که «یوسف علیخانی» در کتاب «خاما» حال و هوای تازه‌ای به آن داده است. در رمان خاما، عاشقانه‌ای دلکش و غمگین می‌خوانیم؛ روایت عشقی نه آن‌قدر رویایی که در خیال نیاید و نه آن‌قدر باطل که با هیچ و پوچ از هم بپاشد. خاما تمام تصورات کلیشه‌ای و نخ‌نمای داستان‌های عاشقانه را از بین برده و از دل جنگ و خون روایتی را بیرون کشیده که پیش از این کمتر شنیده و خوانده شده است

خاما روایتی دردناک از کردهایی را تعریف می‌کند که سال‌ها پیش، رضاخان آن‌ها را به ارسباران تبعید می‌کند. گناه این مردم مبارزه علیه ترک‌های کشور ترکیه در حاشیه‌ی کوه‌های آرارات بود. بهای پاسداری از مرزها آن‌قدر سنگین و کمرشکن بوده که حالا آن‌ها را لال و زبان‌بسته کرده و رمقی برایشان نگذاشته است. این مردم سال‌ها در غربت و رنج زندگی می‌کنند و دم برنمی‌آورند. تنها دلیل زندگی برای این مردم خودشان هستند. آن‌ها با وجود این اندوه عمیق، عاشق می‌شوند و دل می‌بازند. به حضور و وجود یکدیگر ایمان دارند و برای هم ایستاده‌اند تا مبادا غم غربت آن‌ها را از پا درآورد و همان ذره‌ی امید و انگیزه را هم ازشان بگیرد. در این میان خلیل، جوانی است که باب و دایه‌ای بسیار شجاع و شریف دارد. و خاما، که معشوقه‌ی خلیل و معنای زندگی اوست. عشق خاما و خلیل، داستان عشقی سرگشته و گم‌شده در جنگ، تبعید و رنج است.

خاما حکایت آشنای تمام انسان‌هایی است که برای آزادی و آزادگی ایستاده‌اند و به پاداشش غم غربت را چشیده‌اند. علیخانی شخصیت‌های زیادی را وارد این داستان کرده که نمونه‌ی آن‌ها شاید کمیاب و انگشت‌شمار باشد. اما تمام این افراد واقعی و ملموس هستند. دایه، مادری است که شجاعت و جسارتش لرزه بر تن هر زن و مردی می‌اندازد. باب، پدری است که درس آزادی و آزادگی می‌دهد. خلیل راوی جوان داستان که همه چیز را برایمان طوری تعریف می‌کند، که شخصیت‌ها جلوی چشم‌هایمان جان می‌گیرند و زنده می‌شوند. و خاما، دختری خودساخته و دلیر که پناه باب و دایه است. خاما نمادی از مفهومی عمیق و کمتر شناخته شده است. در ابتدای همین کتاب آمده است «همه‌ی عشق‌ها و نفرت‌ها برای این بوده که کسی خامایش را پیدا نکرده، یا خاما را دیده و نشناخته و یا شناخته و نتوانسته به وصالش برسد». این معنای حقیقی خاما است. علیخانی در قالب همین شخصیت‌ها به‌خوبی توانسته آداب و رسوم و فرهنگ این قوم را نشان داده شده است. عزت و احترامی که باب و دایه برای هم قائل هستند، کم‌نظیر است. نگاه افراد به زندگی و تلاش خستگی‌ناپذیرشان ستودنی است. در کنار همه‌ی این‌ها، دور هم نشستن‌ها، خنده‌ها، گریه‌ها، همه حال و هوای یک زندگی ناب و طبیعی را زنده می‌کند.

 

 

منابع:
https://www.iranketab.ir
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.