در قرن هشتم هجری قمری با قرن چهاردهم میلادی، در سرزمین فارس، شهر شیراز کودکی به دنیا آمد که اکنون پس از قرنها، برخی از اشعار او بر زبان پارسیزبانان میرقصد. او در مکتبخانه به تحصیل پرداخت و دروس زمان خود از جمله آیات قرآن و ادبیات عربی را بهخوبی فرا گرفت. صدای خوشی داشت و در مجالس مختلف قرآن را از بر میخواند.
کمکم به شعر روی آورد و در این هنر از دیگران پیشی گرفت. عشق، آزادی، آگاهی، دوستی، ادب، رندی، انتقاد از شرایط اجتماعی ـ فرهنگی محور سخنانش بود. کوتاه شعر میگفت اما زیبا. «مکتب رندی» در سخن او تجلی تازهای یافت؛ رندی یعنی به گونهای سخنگفتن و رفتارکردن که هم سنتشکنی و انتقاد از اوضاع دینفروشان و مقدسنماها باشد و هم قدرتهای زمانه را به چالش کشد و هم از جدال رودررو پرهیز کند.
«محمد» که بعدها به «حافظ» مشهور شد، چنان در اینگونه سخنگفتن مهارت یافت که اهل ادب او را «لسان الغیب» نامیدهاند؛ یعنی کسی که از غیب سخن میگوید. یکی از دلایل چنین لقبی، آمیزش شعر زیبای حافظ با آیات خاصی از قرآن بود که بیشک این بهرهگیری هنرمندانه از آیات قرآن در جامعۀ مذهبی ایران، سرمایۀ بزرگی بود و شعرش را برتری خاصی میداد، بهویژه که حافظ بهتدریج بزرگتر میشد، به فرهنگ غنی و ارزشمند ایرانی خویش بیشتر پی میبرد و کمکم از حالت عادی رایج بر اندیشه و سنتهای جامعه فاصله میگرفت و با پیبردن به فلسفۀ زندگی و آیین پاک اهورایی ایرانی، با هنرمندانهترین شکلی به مبارزه با کلیشهها (مقامات روحانی، مقامات تصوف و خانقاه و مسجد و ...) پرداخت و شعرش جلا، درشش و عمقی نمکین و دلنشین یافت.
او را میدیدند که گاه چونان خیام به شادباشی و خوش زیستن میپردازد و گاه به عرش الهی میرود و با خداوند عشقآفرین به عشقبازی میپردازد؛ با این وجود بهصراحت در سخنش میآید که: «هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم» (غزل 319).
کدام کلک خیالانگیز میتواند مضمونی به این زیبایی، اقتدار و لطافت بسراید که: «قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند»؟ شعر شورانگیز حافظ که زیباترین جلوههای عشق را در کنار گویاترین افشاگریها علیه ریا و تزویر به شاعرانهترین شکل به تصویر میکشد و فرهنگ باشکوه ایرانی را در لفظ دری میپیچد و هزارتوی معرفت را از خمخانۀ مهر مینمایاند، چه ویژگیای دارد که قدسیان باید آن را از بر کنند؟ چرا مردم او را لسانالغیب میدانند؟ .... رابطۀ حافظ با قرآن چگونه بوده است؟
در این کتاب، نویسنده کوشیده است به آن دسته از اشعار حافظ بزرگ بپردازد که او در آنها تقریباً به گونهای قوی به مضمون آیهای از آیات قرآن کریم پرداخته است و آن را در جهت اندیشۀ ناب خود به کار گرفته است. در قرآن کریم در مجموع حدود 6200 آیه وجود دارد که حدود ششدرصد این آیات در سخن حافظ آمده است؛ گاهی حالت طنز به زاهدان و دینمداران کلیشهای، مثل آنجا که میگوید: «چو طفلان تا که ای زاهد فریبی به سیب بوستان و شهد شیرم» (غزل 332) که اشاره به برداشت سطحی از توصیف قرآنی دربارۀ بهشت دارد (سورۀ الرحمن) و گاهی با خلوصی ناب و احترامی بینظیر به قرآن میپردازد.
درمجموع 123 غزل از غزلیات حافظ که تناسب با آیات قرآن دارد، در این کتاب گردآوری شده است.