سدۀ دوازدهم قمری، زبان فارسی در هندوستان، زبان رسمی دربار گورکانیان بود و واسطۀ تفاهم جماعات و فرق مختلف این شبه قاره دانسته میشده است. این دوره، درخشانترین و شکوفاترین عصر زبان فارسی در هند بوده است. شاعران و سخنوران و نویسندگان بهویژه در سدۀ دوازدهم، افکار خود را در ظرف رنگین و دلپذیر زبان فارسی ریختند و عارفان که سروکار بیشتری با مردم عادی داشتند، غالب تألیفاتشان را به فارسی نوشتند و طی سفرها و گذرهای خود این افکار و آثار و معانی را به فارسی به دیگران آموختند و نشر دادند. آثار پرشمار و ارزشمندی از این دورۀ درخشان در موضوعات گوناگون دانش و ادب به یادگار مانده است که برخی از آنها بازیابی و معرفی و منتشر شدهاند و برخی گمنام مانده و هنوز نشر نیافتهاند؛ از جمله آثار شاعری به نام «شکری هندی».
در تذکرهها نام و شرححالی از شکری هندی نیست؛ البته از چند شاعر با تخلص «شکری» ابیاتی در تذکرهها آمده است؛ اما هیچکدام شکری هندی نیستند. بر این اساس اندکاطلاعات موجود از لابلای ابیات او در یگانه نسخۀ موجود به دست میآید. به استناد استقبالی که شکری از غزل میرزا زاهد علیخان لاری متخلص به «سخا» کرده، چنین به نظر میرسد که او تا سالهای 1134 و 1136 قمری زنده بود؛ اما از تاریخ وفاتش خبری در دست نیست.
نام شاعر به استناد سه بیت در دیوانش، شکرالله و تبریزیتبار است و «شکری» تخلص میکرد؛ اما مشخص نیست او متولد هند بود یا در تبریز به دنیا آمده و سپس به تبریز مهاجرت کرده و مقیم آن سامان شده است؛ اما آنچه از شعرش پیداست، اینکه بخش اعظم عمرش را در هند گذرانده و ظاهراً در علم دین نیز دستی داشت.
به گواهی اشعارش، شیعۀ اثنیعشری بود، چنانکه در برخی رباعیاتش عیان است؛ نیز ابیاتی در وصف حضرت حجت (عج) در ضمن قصیدۀ مدح امام رضا (ع) سروده است.
شکری در زمرۀ شاعران اواخر دورۀ سبک هندی یا اصفهانی است. بر این اساس شعرش دورنگ است؛ یعنی هم نشانهها و رنگمایههایی از سبک هندی دارد و هم سبک عراقی در همین دو وادی تردد میکند. مطالعه و دقت در اشعار او نشان میدهد درمجموع زبان و بیانی روان و دور از پیچیدگیهای معمول سبک هندی دارد؛ البته گاهی دیریابیهایی در مفهوم و معنا به چشم میآید. شعر او گرچه عاری از آرایه نیست، صنعتپردازی زیادی هم نکرده است.
برخی از ویژگیهای زبان و بیان شکری بدین ترتیب است: بیشتر عناوین و توضیحاتش بر پیشانی غزلها، مصراع یا بیتی موزون است؛ در شعر او گاهی با تکرار عبارت و مضمون نیز مواجه میشویم؛ ایهام تناسب در شعرش زیاد دیده میشود؛ گاهی اندک صنعتپردازی هم در شعرش دارد؛ در معدودی از اشعارش جمعالجمع به کار برده است؛ طبع آمادهای داشته است؛ ظریفگویی و نکتهپردازی و شیرینبیانی از ویژگیهای شکری است؛ برخی از اشعار او آینۀ امروز است؛ اصطلاحاتی از دانشهای گوناگون همچون طب، موسیقی، فلسفه و حکمت، قرآن و حدیث، تفسیر و فقه، نجوم و نیز اصطلاحات زبان هندی در شعر او نمایان است.
آنچه در این کتاب تصحیح شده، یگانه نسخۀ او شامل قصاید و غزلیات، رباعیات، قطعات، چند مثنوی و چند مسمط است که از جملۀ آنها نوزده شعر به زبان ترکی و شش شعر به زبان عربی سروده شده است. تمامی مخمسها و مسمط و یک نوحه، گزیدۀ قطعات، نمونۀ مثنوی و گزیدۀ رباعیات او در این تصحیح آمده است. در پایان هر بخش، بر اساس شمارۀ اشعار و ابیات، شرح و توضیح اصطلاحات و ابیات و کلمات و اختلاف واژگان در نسخه آمده و همچنین توضیحاتی در برخی از صفحات پانویس شده است.