شاهنامۀ فردوسی دریایی است از اندیشههای بکر، تصویرهایی که با چیرهدستی زبان و واژهها نقشاندازی شده است. دیدگاههای بسیار که نگرش به یکایک آنها جسارت نیاز دارد، چه سرشارند از اندیشههای ژرف، گفتاری استوار و شیوا.
فردوسی گفتاری چکیده و کوتاه، اما بسیار پرمایه دارد. او در میان هر نبرد، آرایش سپاهیان، تنپوش رزم، جنگافزار، شیوۀ جنگآرایی تا کشتهشدن را با ریزهکاری بازگو میکند. پهنههای نبرد به شیواترین بیان پرداخته شدهاند؛ چهرهها، پهلوانان، زنان، قهرمانان خوب و بد و تا تنپوش و ریزهکاریهای آرایش آنها با چیرهدستی تمام در پوشش شعر آمده است.
در نگرشی همهسویه، شاهنامه کتابی است شگفتانگیز که گاه آدمی با ناباوری از خود میپرسد: آیا این اشعار زاییدۀ افکار یک انسان است؟ آیا تواناییهای یک انسان این شاهکار را به وجود آورده است؟ آیا فردوسی انسانی فراگیتی نیست؟
«رازیگری در شاهنامه» که عنوان این کتاب است، پژوهشی است در شناخت سازهها و بناهایی که فردوسی در شاهنامه با دیدگاهی منسجم، به نقشاندازی و تصویرسازی آن پرداخته و با نگرش به دانایی و شنیدههایش چندان ریزبینانه از آن یاد میکند که در مواردی چند در بررسیها و کاوشهای باستانشناسی میتوان به آن دست یازید.
فردوسی در بیان رازیگری در شاهنامه، به ساختوساز ایوان، آتشکده و آتشگاه، سدوبندسازی، شبستان، خیمه، خرگاه و مواردی از این قبیل اشاره کرده است؛ او به نمونههایی مفصل میپردازد و از برخی کوتاه و گذرا میگذرد. گاه شیوۀ ساختای، ساختمایه و مواد بهکاررفته و تا بلندا را برابر چشم قرار میدهد و زمانی تنها به اسمی بسنده میکند و بس. گاه آراستگی و چیدمان آنها را همراه با ساختار بنا در هالهای از ابهام فرو میبرد و در پارهای در سایهروشن واژهها جای میدهد. اما آنگاه که به آراستگیها میپردازد، باز پهنۀ رازیگری با همۀ خطوطی که در تاریکی است، روشن میماند.
کتاب هفت بخش سامان یافته است و نویسنده در هر کدام از بخشها به رازیگری در شاهنامه در یک موضوع خاص پرداخته است. بخش نخست کتاب دربارۀ «دژ» در شاهنامه است. در یک چشمانداز کلی، دژها چه در شاهنامه و چه جز آن، ساختاری دفاعی و کموبیش برابر و نزدیک به هم دارند. بیشترین توصیف فردوسی از هر دژ، استواری، دسترسی دشوار، بلندای خیرهکننده باروها و ویژگیهایی اینگونه بوده است. دژهای شاهنامه بر بلندای کوهها هستند، راهیابی به آنها سخت دشوار مینماید، چه راهی کوهستانی و سخت دارند.
بخش دوم این کتاب به آتشکدهها و آتشگاهها اختصاص یافته است. در شاهنامه به سه آتشکده و جایگاه آنان در دورۀ ساسانی اشاره شده است. این سه آتشکده برای سه گروه طبقاتی دورۀ ساسانی بودند: آتشگاه آذرگشنسب ویژۀ شاهان و رزمیان، آتشگاه آذرفرنبغ ویژۀ روحانیون و موبدان و آذربرزین مهر ویژۀ کشاورزان و برزیگران.
بخش سوم کتاب اختصاص به شهرسازی دارد. شهرسازی و رازیگری در شاهنامه، نخستین بار به فرمان جمشید است. وی به دیوان دستور داد تا آب و خاک را با هم بیامیزند، خشت بزنند و با سنگ و گچ دیوار گرمابهها و کاخهای بلند را بسازند. شهرهایی چون جیرفت، سیارگ، مارلیک و ... با بیش از هفتهزار سال پیشینۀ تاریخی، شاهکارهایی از شهرسازی و رازیگری ایرانیان بوده و نشان از پیشرفت آنان در این زمینه دارد. چند شهری که در شاهنامه به ساختن آنها اشاره شده، بیشتر به شهرهای ساسانیان میماند؛ چراکه آگاهیهای بیشتری در دسترس فردوسی بوده است.
در بخش چهارم کتاب از سدوبندها سخن به میان آمده است. فردوسی از سه سد نام میبرد که امروزه ویرانههای آنها باقی مانده است: سد شادروان شوشتر، سد یأجوج و مأجوج و سد باروی گرگان.
بخش پنجم کتاب دربارۀ ایوان است که در شاهنامۀ فردوسی از ایوان مداین سخن به میان آمده است. بخش ششم به کاخ اختصاص دارد که فردوسی به کاخها مداین، فیروزآباد، کاخ اردوان و بیشاپور پرداخته است و این کاخها کاوش نیز شدهاند. بخش پایانی کتاب به فضاهای رازیگری در شاهنامه اختصاص یافته است که کاوش نشدهاند؛ از قبیل راماردشیر، برکۀ اردشیر، شهری در میسان و ... .