ادبیات داستانی در سالهای اخیر نقش پررنگی در حوزه ادای دین به شهدای مدافع حرم ایفا کرده است، هم نویسندگان نوقلم و تازهکار پا به این میدان گذاشته و تلاشهایی از خود نشان دادهاند، هم نویسندگان صاحب سبک تلاش کردند تا در جهت معرفی این شهدا به جامعه نقش ایفا کنند.
«کنعان» یکی از این آثار است که به قلم علی علیبیگی از سوی انتشارات خط مقدم اخیراً منتشر شده است.
این رمان به زندگی شهید سیدعلی زنجانی از شهدای مدافع حرم اختصاص دارد و از اوایل جوانی سیدعلی در سوریه شروع میشود. از روزهای دبیرستان و درس خواندن، از زندان رفتنی به ناحق که همه چیزش عجیب و غریب بود.هم برای سیدعلی و هم برای دور و بریهایشان. کنعان با خوابی آغاز میشود که نوید شیرینی بعد از سختیهای مدید را میدهد. قطعا همراه هر سختی آسایشی است... رنگ زندگی برای سیدعلی وقتی تغییر کرد که عشق «دعا» دختر لبنانی را تجربه کرد، اما سیدعلی قبل از «دعا» عاشق خاک وطنش بود، عاشق سوریه . سیدعلی از پدری ایرانی و مادری لبنانی بود که در سوریه به دنیا آمده بود. اشتیاق سیدعلی برای حفظ خاک محبوبش آنقدر عمیق و ریسهدار بود که به خاطرش همه چیز را رها کرد حوزه علمیه وقوم و دو فرزندش و دعا را ... کنعان داستان اشتیاق سیدعلی زنجانی است برای در آغوش کشیدن خاک سرزمین محبوبش.
نویسنده برای مصاحبه با دوستان شهید به حلب سوریه رفته و روزهای پرفراز و نشیبی را در آنجا تجربه کرده است. روزهایی که نتیجه آن کتاب خوشخوان و جذاب کنعان است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «سید علی چیزی نمیگوید و سری به نشانهی ادب خم میکند. چهار گالن پشت هایلوکس گذاشته است. نوبت دوتای دیگر است، پیرمرد عقب میرود و احتمالا جایی کنار جوی آب مینشیند تا نفس چاق کند. سید علی دو گالن دیگر برمیدارد، نفسنفس میزند: «علوم عربی و دینی از همه بهتر است یا… اصلا چطور است نظامی شوم؛ عسکری. حوصلهی درس را ندارم.» گالنها پشت هایلوکس سوار میشوند؛ ناگهان دستی محکم، مچ سیدعلی را میگیرد. از نفس افتاده است، سر برمیگرداند، پلیس است. پلیس دیگری هم در کنارش ایستاده. عصبانیاند و دست به سلاح. پلیسی که دست سید علی را گرفته، یک کلمه بیشتر نمیگوید: التهریب!»
شهید مدافع حرم حجتالاسلام سید علی زنجانی از شهدای مدافع حرم دو تابعیتی ایرانی ـ لبنانی در زینبیه(دمشق) سوریه به دنیا آمدند ودر راه دفاع از حریم اهل بیت پس از چندین سال جهاد فی سبیل الله در منطقه سراقب(ادلب) سوریه به فیض شهادت رسید.
سیدعلی فرزند مرحوم آیتالله سید ابراهیم زنجانی و از یک مادر لبنانی در دمشق( زینبیه) متولد شد تا سن 13 سالگی در زینبیه کنار حرم عمه سادات زندگی کرد و بعد از فوت پدر همراه با مادر به لبنان سفر کرد، سیدعلی نزدیک به 5 سال به ایران جهت تعلّم دروس حوزوی سفر کرد. و بعد از چند سال به لبنان برگشت و همان جا هم ازدواج کرد، از زمان شروع فتنه در شام در کنار حرم عمه سادات، مشغول به دفاع از حرم همراه با قوات رضوان حزب الله شد.
تا اینکه در تاریخ نهم اسفند ماه نزدیک نماز مغرب توسط بهپادهای آمریکایی در ادلب سوریه به شهادت رسید.
انتشارات خط مقدم این کتاب را رد 296 صفحه منتشر و روانه بازار نشر کرده است.