پنجشنبه ها با سعدی
۱۴۰۳-۰۴-۱۴
به رسم پنجشنبه ها سایت کتابخانه تخصصی ادبیات را با اشعاری زیبا از سعدی به روز می کنیم:

پنجشنبه ها با سعدی:   هر چه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست
پنجه بر زورآوران انداختن فرهنگ نیست

در که خواهم بستن آن دل کز وصالت برکنم
چون تو در عالم نباشد ور نه عالم تنگ نیست

شاهد ما را نه هر چشمی چنان بیند که هست
صنع را آیینه‌ای باید که بر وی زنگ نیست

با زمانی دیگر انداز ای که پند‌م می‌دهی
کاین زمانم گوش بر چنگ است و دل در چنگ نیست

گر تو را کامی برآید دیر زود از وصل یار
بعد از آن نامت به رسوایی برآید ننگ نیست

سست پیمانا چرا کردی خلاف عقل و رای
صلح با دشمن اگر با دوستانت جنگ نیست

گر تو را آهنگ وصل ما نباشد گو مباش
دوستان را جز به دیدار تو هیچ آهنگ نیست

ور به سنگ از صحبت خویشم برانی عاقبت
خود دلت بر من ببخشاید که آخر سنگ نیست

سعدیا نامت به رندی در جهان افسانه شد
از چه می‌ترسی دگر بعد از سیاهی رنگ نیست

**

جان ندارد هر که جانانیش نیست

تنگ عیشست آن که بستانیش نیست

هر که را صورت نبندد سر عشق

صورتی دارد ولی جانیش نیست

گر دلی داری به دلبندی بده

ضایع آن کشور که سلطانیش نیست

کامران آن دل که محبوبیش هست

نیکبخت آن سر که سامانیش نیست

چشم نابینا زمین و آسمان

زان نمی‌بیند که انسانیش نیست

عارفان درویش صاحب درد را

پادشا خوانند گر نانیش نیست

ماجرای عقل پرسیدم ز عشق

گفت معزولست و فرمانیش نیست

درد عشق از تندرستی خوشترست

گرچه بیش از صبر درمانیش نیست

هر که را با ماهرویی سرخوشست

دولتی دارد که پایانیش نیست

خانه زندانست و تنهایی ضلال

هر که چون سعدی گلستانیش نیست

سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.