رمان نوجوان «جادوگر کوه کبود» اثری از جعفر توزندهجانی، نویسنده باسابقه ادبیات کودک و نوجوان کشور است.
در معرفی این اثر از سوی ناشر آمده است: «دختر شاه پریان گفته بود قبل از اینکه اسبِ باد شیههی سوم را بکشد باید بروند وگرنه اسب آنها را به جایی میبرد که نه روزش معلوم است و نه شبش. خیلیها بودهاند که نتوانستهاند از لذت اسبسواری اسب باد دل بکنند و رفتهاند به ظلمات….
هنگامی که محمد گازره به ده میرود متوجه میشود که مردم ده تماماً سنگ شدهاند و ابری روی ده را گرفته و گردی سفید چون باران از ابر میبارد. او شاهد است که چگونه دو عفریت دارند مجسمهی سنگشدهی دختر ارباب را میبرند. حمله میکند که او را نجات بدهد؛ اما ماجرایی دیگر رخ میدهد.»
در بخشی از متن کتاب میخوانیم:
اول سواری بر پشت اسب باد و حالا بر پشت اژدها. چه روز خوبی بود برای محمد گازره. اژدها آفتابنزده بیدارشان کرده و گفته بود وقت رفتن است. محمد گازره چنان ذوق سوارشدن بر پشت اژدها را داشت که با اشارهای بیدار شده بود.
اژدها با شیرجهای پایین رفت. محمد گازره از خوشحالی جیغی کشید. دلش هرّی ریخت پایین، اما حسابی کیف کرد. اژدها خیس و عرقکرده به زمین نشست. کمی نفسنفس میزد، اما سرحال بود. صورتش سرخ بود و شادی در آن موج میزد.
«خسته نباشی اژدها!»
«مونده نباشی پسرجان. چه کیفی داشت! خوب شد که زودتر اومدی و به دادم رسیدی، وگرنه توی غار میپوسیدم. شما برید. من حالا حالاها همین اطراف هستم. کارتون که تموم شد، بیایید همینجا تا دوباره ببرمتون. راه کوه قاف دوره. باید یکخرده همین دوروبرها پرواز کنم تا آمادهی پروازکردن تا راه دور بشم.»
اطلاعات بیشتر:
کتاب «جادوگر کوه کبود» به قلم جعفر توزندهجانی در ۱۶۸ صفحه و به بهای ۱۲۵ هزار تومان از سوی انتشارات قدیانی برای نوجوانان منتشر شده است.