افشین علا شاعر آئینی کشورمان و فاطمه عارفنژاد شاعر آیینی جوان که در طول یک سال گذشته بیش از ۶۰ شعر درباره مقاومت غزه و لبنان در برابر رژیم صهیونیستی سروده، برای شهادت اسطورهوار رهبر حماس، شهید یحیی سنوار غزلی تازه سروده است.
مشروح متن این غزل در ادامه میآید؛
یحیی چقدر صاعقه در چشمهای توست!
طوفان فقط چکیدهای از ماجرای توست
«بگذار کربلا بشود» گفتی و گذشت
دنیا هنوز خیره به بغض صدای توست
یحیی! به آرزوت رسیدی؟ مبارک است!
من ماندهام که عید شده یا عزای توست
ای سرو سربلند! به افتادنت خوشاند
امروز، روز جشن تبرها برای توست
معمار فتح هفتم اکتبر! مرگ کو؟!
این سنگ قبر نیست، که سنگ بنای توست
کِی با عبور موج فراموش میشوی؟
ساحل همیشه در قرق رد پای توست
آغوش باز کن وطنت را به سعی زخم!
غزه _همان که خواستهای_ کربلای توست
حالا بجنگ زندهتر از سالهای قبل
یحیی! هنوز اسلحه در دستهای توست
با تو حماسهتر به غزل فکر میکنم
شعرم در انتهای خودش، ابتدای توست…
افشین علا، شاعر، نیز در تازهترین سروده خود، از این شهید عزیز به پاس سالها مجاهدت بیدریغ تجلیل کرد. سروده او را میتوانید در ادامه بخوانید:
شیر خونینیال
داد باران این خبر با غرش رگبارها:
عاقبت کشتند شیر غزه را تاتارها
گرچه چون نی در خروش آمد جهان از داغ او
تا ابد پیچد نفیرش در دل نیزارها
شد فلک، مبهوت شیر خفته و بر نعش او
حال عالم را به هم زد زوزه کفتارها
خود پی این بود عمری، چون که میدانست نیست
جز شهادت، جامهای زیبنده سردارها
قاتلان از کشتهاش ترسان، ولی آسوده بود
در دل ویرانه حتی چون سپهسالارها
خون او هرچند یاقوتی است بر تاج حماس
لکه ننگی است بر دامان سازشکارها
سرزمین نخل و زیتون سر نخواهد کرد خم
تا ز خاک قدس خیزد میثم تمارها
آرزویم اینچنین مرگی است با چشمان باز
مست خوابی ناز چون او در دل آوارها
شیر خونینیال من! از غرش مردانهات
باختر لرزید با انبوه جنگافزارها
زنده جاویدی اما خیل غاصب، روز و شب
خفته در تابوت هر آژیر، چون مردارها
روی هم فردا تلنبار است نعش غاصبان
غرب وحشی! هرچه داری رو کن از انبارها
کربلا را کردهای تکرار، اما دیر نیست
تا بیفتی عاقبت در پنجه مختارها
در فلسطین، سنگها مشتاق سر کوبیدناند
تا برون آریم از سوراخ صهیون، مارها
دارتان خواهد شد این سروی که آبش دادهاند
خون قاسمها، حسنها، هنیهها، سنوارها