چگونه حضرت زهرا(س) روزگار تاریک زنان را تغییر دادند؟
۱۴۰۳-۱۰-۰۳
کتاب "به امید دیدار" با پرداختن به سیره حضرت زهرا(س) تلاش دارد به تغییر بنیادین سرنوشت زنان پس از ظهور اسلام در عصر جاهلی بپردازد

ادبیات داستانی در سال‌های گذشته با گذر از تجربیات موفق، توانسته رشد قابل توجهی در خلق آثار ماندگار در حوزه ادبیات دینی و آیینی داشته باشد. هرچند در این حوزه نیز همانند دیگر حوزه‌ها، آثار نازل نیز دیده می‌شوند، اما در مجموع می‌توان حوزه ادبیات داستانی آیینی و دینی را از نمونه‌های موفق پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شمار آورد.

کتاب «به امید دیدار»، نوشته مریم شریف‌ رضویان، از جمله این آثار است که ششمین چاپ آن از سوی به‌نشر منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است. کتاب حاضر، نگاهی دارد به زندگانی و زمانه حضرت زهرا(س) از دید زنی بت‌پرست. «اشواق»، شخصیت اصلی این کتاب، زنی است بت‌پرست که برای حفظ جان فرزند دختری که در شکم دارد، راهی مدینه می‌شود و این سفر آغازی است برای تحول روحی و اعتقادی او. او پس از مرگ شوهرش، برای در امان ماندن جان دختر سومش، رنج دوری از دیار خود یعنی مکه را به جان می‌خرد و راهی مدینه می‌شود. از قضا در این شهر همسایه پیامبر(ص) می‌شود و کم‌کم تحت تأثیر شخصیت ایشان و نحوه رفتار حضرت با دخترشان، حضرت فاطمه(س)، به اسلام می‌گرود.

کتاب در زمره آثار تاریخی و مذهبی نوشته شده و بازه زمانی هجرت پیامبر اکرم(ص) تا رحلت ایشان را دربرمی‌گیرد. نویسنده در این اثر دو نوع روایت احساسی و تاریخی را همزمان به پیش می‌برد. زبان ساده و در عین حال جذاب و از سوی دیگر، موفقیت شریف رضویان در شخصیت‌پردازی، سبب شده تا کتاب «به امید دیدار» به یکی از روایت‌های خواندنی درباره حضرت زهرا(س) تبدیل شود.

هرچند نویسنده کتاب را با هدف پرداختن به سیره بانوی دو عالم نوشته است، اما نگاه او به مسائل اجتماعی عصر جاهلی و بیان غیر شعاری او در مقایسه عصر جاهلی با دوره ظهور اسلام، ستودنی است. زن، به گواه تاریخ، در عصر جاهلی از جایگاه چندانی برخوردار نبوده و به اصطلاح شهروند دوم محسوب می‌شد. در جامعه‌ای که به جرم دختر بودن، بسیاری از حقوق از جمله حق حیات از دختران سلب می‌شد، اسلام در نگاهی مترقی، حقوق اولیه را به آنها بازگرداند و از همه مهمتر، به آنها کرامت بخشید. جامعه اسلامی رفته‌رفته پرورش استعدادهای زنانی را فراهم ساخت که تاریخ‌ساز شدند که نمونه والای آن را می‌توان در وجود مبارک حضرت زهرا(س) و حضرت خدیجه(س) دید.

 

نویسنده با همسایه قرار دادن اشواق، گویی دارد به صورت غیر مستقیم این دو جامعه را با یکدیگر مقایسه می‌کند؛ قیاسی به باریکی یک دیوار که مخاطب بدون آنکه احساس کند دارد پیام‌های شعاری دریافت می‌کند، با آن همراه می‌شود و تأیید می‌کند.

 

شریف رضویان درباره این بخش از رمان گفت: وضعیت زنان در زمان صدر اسلام و قبل از آن، وضعیت اسف‌باری بود. زنان در آن دوره مورد احترام نبودند و رسم زشتی در میان برخی از قبائل وجود داشت که وقتی صاحب دختری می‌شدند، آنقدر ناراحت می‌شدند که ترجیح می‌دادند او را به خاک بسپارند؛ البته برای این کار دلایلی داشتند که منطقاً قابل قبول نبود.

 

او ادامه داد: هرچند برخی از قبائل این کار را می‌کردند، اما کیفیت این عمل آنقدر زشت بوده که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است: « إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ(8) بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ(9)(سوره تکویر).

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.