شیخ عطار رندانه و زیرکانه پرندگانی را مورد خطاب قرار میدهد که بیشتر از سایر پرندگان شناخته شده هستند و میتوان گفت خصوصیات انسانی در آنان بیشتر جلوهگر شده است، گویی عطار میخواهد هنر خویش را به کمال نمایان سازد و اینک طوطی را مورد خطاب قرار میدهد.
ابتدا او را میستاید و ضمن معرفی او میگوید که طوطی پرندهای است که روی درخت طوبی (نام درختی در بهشت است) مینشیند که جایگاه او بهشت است، همچنین طوقی رنگین دور گردن طوطی قرار دارد که آن را نمادی از دوزخی بودن او میداند و رنگ آن آتشین و قرمز است و لباس یا پرهای او از ابریشم بهشتی است و مخصوص اهل بهشت است. همچنین طوطی را سخاوتمند میداند و جوانمرد.
از آنجا که طوطی در سخن مقلّد است و نسنجیده سخن میگوید لذا او را غمّاز خواندهاست. طوطی رمز روح است و در روایت است که ارواح مؤمنان چون پرندهای سبز است. در منطق الطیر عطار این پرنده نماد انسانهای متدین ظاهری و طالب زندگی جاوید است:
مرحبا ای طوطی طوبی نشین
حله در پوشیده طوقی آتشین
طوق آتش از برای دوزخی ست
حله از بهر بهشتی و سخی ست
پس عطار شیرینسخن، او را پند میدهد و از او میخواهد از نفس نا فرمان خود دست بردارد و مانند حضرت ابراهیم که دوست خداوند است و لقب خلیل الله دارد به درون آتش برود و نفس خود پرست را قربانی کند:
چون خلیل آن کس که از نمرود رست
خوش تواند کرد بر آتش نشست
سر بزن نمرود را همچون قلم
چون خلیل الله در آتش نه قدم
آنگاه عطار به او پند میدهد که اگر از وحشت و ترسِ نفس خودپرست، رها شوی میتوانی حله و لباسی بهشتی بپوشی حتی اگر دور گردنت طوقی از آتش باشد آنگاه به دیدار حضرت حق یا سیمرغ نائل شوی:
چون شدی از وحشت نمرود پاک
حله پوش از آتشین طوقت چه باک
عطار ضمن ستایش دیگر پرندگان تلاش میکند دل پرندگان را نرنجاند و هر پرندهای را که مورد خطاب قرار میدهد او را به حد اعلای ستایش برساند تا آتش عشق را در دل او شعلهورتر سازد.
شیخ عطار کبک را نیز، که نماد انسانهایی است که دلبسته طلا و ثروت هستند و گوهرپرستند و در جمعکردن زر و جواهر میکوشند و با ناز راه میرود نیز می ستاید. عطار از تمام ویژگیهای این پرنده که عامه بدان اعتقاد دارند مانند خرامیدن، سر مستی، منقار سرخ، پرهای رنگارنگ لطیف، قرمزی گرداگرد چشمانش و…نام میبرد سپس از او میخواهد با آوازش که صدای قهقهه است و حالت شادیآوری دارد از کوه عرفان عبور کند:
خه خه ای کبک خرامان در خرام
خوش خوشی از کوه عرفان در خرام
قهقهه در شیوه این راه زن
حلقه بر سندان در الله زن
عطار او را نیز پند میدهد و میگوید:
کوه خود در هم گداز از ناقه ای
تا برون آید ز کوهت ناقهای
چون مسلم ناقهای یا بیجوان
جوی شیر و انگبین یابی روان
و به او میگوید: اگر روحت را پاک کنی و جوان و سرزنده نگه داری آنگاه به بهشت و جویهای پر از شراب و انگبین خواهی رسید:
ناقه میران گر مصالح آیدت
خود به استقبال صالح آیدت
عطار با اشاره به معجزه حضرت صالح (شتر ماده یا ناقه بود) کبک را نصیحت میکند که روح پاک خود را به حرکت در بیاور و بر اساس مصلحت عمل کن تا حضرت صالح به استقبال تو بیاید.
اینک شیخ عطار به خوبی میداند که پرندگان از شیوه رندانه سخن گفتن او لذت میبرند و مشتاقتر میشوند.