کتاب شرف نامه بخش اول مثنوی اسکندرنامه است و نظامی در اسکندرنامه زندگی اسکندر را با نظم به تصویر می کشد. در شرف نامه، اسکندر دست کمی از یک اسطوره ندارد؛ چرا که نظامی او را شخصیتی جنگاور، رشید و خردمند معرفی کرده و از او به عنوان یک فاتح بزرگ یاد کرده است. نظامی ضمن بیان این که گروهی اسکندر را کشورستان و آفاقگیر و گروهی دیگر حکیم و گروه سوم پیغمبر خوانده اند تصریح می کند که قصد دارد هر سه جنبه را در هم آمیزد و مشخص است که حاصل این ترکیب موجودی فوق تصور خواهد شد که کسی مثل “کیخسرو شاهنامه” هم به گرد پای او نرسد. نظامی در قالب شعر در بیان فتوحات، جنگاوری ها، رشادت ها و خردمندی اسکندر سنگ تمام گذاشته است. مثنوی اسکندرنامه جز اشعار غنایی دسته بندی می شود؛ ولی بعضی معتقدند نظامی در این اثر خود قصد رویارویی با شاهنامه ی فردوسی را داشته است. اشعار و معانی این کتاب توسط “حسن وحید دستگردی” تصحیح شده است.
نظامی نام این مثنوی را «شرفنامه خسروی» و در جای دیگر، «شرفنامه خسروان» نامیده و در میان مردم، به «اسکندرنامه» و «شرفنامه» شهرت یافته است. از جمله ویژگیهای این اثر، آن است که شاعر در سرودن آن، از عشق و علاقهای که بدین کار داشته پیروی کرده و بهخاطر زر و ثروت، آن را نسروده است
شرفنامه چهارمین اثر نظامی است که آن را «نیمه بنا» معرفی کرده و نیمه دوم را به بعد موکول نموده که مقصود او از نیمه دیگر، «اقبالنامه» است که آن را با «هفت پیکر» که مثنوی دیگر اوست، بعد از «شرفنامه»، به نظم آورده است. وی «شرفنامه» را در 588ق، «هفت پیکر» را در 589ق و «اقبالنامه» را در 599ق سروده و بدینسان، مجموعه خمسه را کامل کرده است
نظامی در این مثنوی، از جنگها و مبارزات پهلوانان سخن گفته و شاید میخواسته نشان دهد که در حماسهسرایی نیز قدرتمند و تواناست. اگر سرودههای رزمی او را بهدقت مطالعه کنیم، رنگ بزم را نیز در آنها مشاهده میکنیم که این رنگها در شاهنامه فردوسی، اتفاق نمیافتد
وی در سرودن داستان اسکندر در این مثنوی، کوشیده که خواننده سخن را بپذیرد و ازاینرو، گاهی حقیقت را فدای باورها کرده است. او معتقد است که فردوسی، حقیقت را به باورها برتری داده و در نتیجه به هنجار شاعری نرفته است؛ زیرا در شعر، «أحسن الشعر أكذبه» است. وی نقد بر گفته فردوسی را در عبارتی گنجانده که هم از راستی حمایت و هم از فردوسی تعریف کرده و هم ایراد گرفته است و مدح شبیه به ذم و یا ذم شبیه به مدح را بهکار بسته است و مجوزی برای تغییر و تبدیلی که خودش داده، بیان کرده است
نظامی در سرودن «شرفنامه»، به گفته خود، از حضرت خضر(ع) تعلیم گرفته و در جایی دیگر، الهامدهنده خود را «سروش» نامیده است