سومین نشست از سلسله نشستهای ادبی بازخوانی متون کهن پارسی با حضور دکتر سیدعلی کرامتیمقدم؛ استاد ادبیات فارسی و گروهی از کارشناسان اهل شعر و ادب این سازمان برگزار شد.
گزارش سومین نشست ادبی سازمان
1395/4/29 سهشنبه
سومین نشست از سلسله نشستهای ادبی بازخوانی متون کهن پارسی با حضور دکتر سیدعلی کرامتیمقدم؛ استاد ادبیات فارسی و گروهی از کارشناسان اهل شعر و ادب این سازمان برگزار شد.
سلسله نشستهای ادبی بازخوانی متون کهن پارسی، هر ماه با محوریت مناسبتهای ملی و مذهبی و دعوت از استادان ادبیات، توسط واحد آموزش سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی و با همکاری کتابخانه تخصصی ادبیات و روابط عمومی این سازمان برگزار میشود.
سومین نشست ادبی در روز یکشنبه، 27 تیر 1395، در اتاق کنفرانس مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی با حضور جمعی از کارشناسان این سازمان برپا شد.
در این جلسه ابتدا نکاتی از موضوع خوانش جلسه قبلی (داستان شاه و کنیزک) توسط استاد کرامتیمقدم یادآوری و سپس حکایت «بقال و طوطی» از مثنوی توسط تک تک حاضران خوانده و تحلیل شد.
دکتر سیدعلی کرامتیمقدم، مثنوی مولانا را شاهکار عرفانی قرن هفتم هجری قمری دانست و بیان داشت: این اثر زبانش ساده، معانیاش ژرف و سهل و مملو از قصههای تمثیلی و عرفانی است و بهدلیل انعکاس اندیشههای اعتقادی، قرآنی و مسائل اخلاقی از ارزش و اعتبار ویژهای برخوردار است.
وی با تأکید بر اینکه ادبا، شاعران و نویسندگان با پیروی از قرآن کریم که احسن القصص را روایت و قصه های بسیار برای پند و اندرز دارد، داستان، قصه و حکایت را برای بیان منظور خودبه کار می برند.
دکتر کرامتی افزودند، متون کهن پارسی دریایی از حکمت، فرهنگ و دانش ایرانی اسلامی است، در این میان از مثنوی معنوی مولوی به عنوان یکی از برجستهترین آثار کهن میتوان نام برد.
مثلا در داستان شاه و کنیزک مثنوی، عشق مجازی به عشق حقیقی تبدیل میشود. همچنین در آن، مولانا با یک دید دینی و بینش اعتقادی به نکاتی همچون توکل بر خدا در کارها، دعا؛ کلید فتح مشکلات، تأثیر روح بر جسم و ... پرداخته است.
مولانا با شخصیتهای نمادین شاه(نماد عقل)، کنیزک(نماد نفس)، زرگر(نماد دنیا) و مرشد کامل(نماد معالج حقیقی)، به نقش شخصیت معنوی در زمان مشکلات انسان اشاره کرده است، چنانچه در فرهنگ شیعی نیز مردم در زمان مشکلات به ائمه اطهار(ع) پناه میبرند.
در بررسی حکایت بقال و طوطی نیز مولوی علاوه بر انتخاب شخصیتهای انسانی، گاه در آثارش از دیگر موجودات مانند پرندگان نیز بهره میبرد. مثلا در حکایت طوطی و مرد بقال از شخصیت پرندهای مانند طوطی استفاده شده است.
اغلب ملتهایی که پیشرفت کردند و به درجات بالای معنوی و فرهنگی رسیدهاند به آثار ادبی پیشنیان خود که برآمده از فرهنگ و اندیشه چندین هزارساله است، توجه کردند. از این رو برپایی این نشستهای خوانش متون کهن پارسی و آشنایی با فرهنگ، اندیشه و عرفان ایرانی اسلامی، نقش مثبتی در مسیر رسیدن به رشد و تعالی فرد دارد.
مولانا شارح کتاب آسمانی است. گاه مولانا آیات قرآن کریم را در مثنوی نقل و سپس تفسیری کوتاه از این ابیات را بیان میکند.
مولانا شارح احادیث نبوی است. او احادیث نبوی فراوانی از جمله دربارۀ انسان کامل آورده و با بیانی شیوا آن را شرح داده است.
در حکایت بقال و طوطی:
مرد بقالی طوطی بسیار زیبا و خوش صدایی داشت(ارزشمندی داراییها: خوش صدا و سبز بودن طوطی درین داستان) که با تمام مشتریان مرد صحبت و سر آن ها را گرم می کرد. (طوطی سخنگو، وسیله تبلیغ و جلب مشتری بود).
هرگاه مرد بقال از دکان بیرون می رفت او در دکان مواظب همه چیز بود(نقش نگهبانی طوطی بر ارزش این دارایی مرد می افزود).
یک روز طوطی در دکان پرواز کرده و باعث ریختن شیشه های روغن گُل می شود، مرد بقال از خانه به دکان آمده و دکان را به هم ریخته و چرب می بیند،(یک اشتباه طوطی خدمات قبلی او را از بین می برد) عصبانی شده و بر سر طوطی می زند و طوطی بر اثر این ضرب کچل می شود. (هنگام عصبانیت اقدامی می شود که بعد موجب پشیمانی است)
به خاطر ضربه ای که مرد بقال به سر طوطی زده بود طوطی دیگر از حرف زدن افتاده و همین موضوع باعث پریشان حالی مرد بقال می شود.(ندامت پس از عصبانیت) بقال ناراحت مدام خودش را سرزنش می کرد و به هر درویش پولی می داد (نقش پر رنگ نذر در برآوردن حاجات)تا بلکه طوطی دوباره به حرف بیاید.(حاجت روایی)
یک روز درویش کچلی از جلوی دکان مرد بقال گذشت، طوطی آن مرد را دید و همان لحظه به حرف آمد و گفت: ای مرد کچل تو چطور به دسته کچل ها پیوسته ای؟ مگر تو هم شیشه روغن را ریخته ای؟ و همین قیاس ظاهری باعث خنده دیگران شد.
و مولانا، انسان های ظاهر بین و کسانی را که مقایسه های بیجا و ناروا می کنند را مخاطب قرار داده و به آن ها هشدار می دهد. مولانا خطاب به خواننده می گوید: هیچ وقت کار انسان های پاک را با کار خودت مقایسه نکن، اگرچه املای شیر درنده و شیر خوردنی در ظاهر مانند هم است اما در باطن با یکدیگر تفاوت بسیاری دارند.
مولانا با چند مثال، داستان را به زیبایی توضیح می دهد و می گوید: هر دو نوع زنبور، هم زنبور عسل و هم زنبور معمولی از یک گل تغذیه می کنند ولی از یکی عسل به دست می آید و از آن یکی نیش، هر دو نوع نی، هم نی معمولی و هم نی شکر از یک جا آب می خورند ولی یکی خالی از شکر است و دیگری پر از شکر. مولانا از این قیاس ها نتیجه می گیرد که نباید از شباهت میان امور به اشتباه افتاد و آن ها را یکسان انگاشت.
تمام انسان ها به این دلیل گمراه شدند که با قیاس های نابه جا نتوانستند مردان حق و اولیا الله را تشخیص دهند و آنها را مانند خود فرض کردند.
در این برنامه به منظور گرامیداشت یاد مرحوم «مهدیه الهی قمشهای»؛ شاعر، مولویشناس و پژوهشگر ادبیات عرفانی که در 19 تیر ماه سال جاری درگذشت، کتاب «سیری در گلزار مثنوی» اثر این بانوی فرهیخته معرفی شد.
حسن ختام برنامه هم خوانش اشعاری از همکار شاعر در این جمع، آقای نظامی سرایدار صاحب آثار: سکر آفتاب، سایه آفتاب، اجابت در ملکوت بود با عنوان:
خواب دیدم که زائرت هستم
رو به سوی حرم نمود و بگفت
«السلامُ علیک یامولا»
سالها هست آرزومندم
تا شوم زائر شما آقا
طاقتی نیست تا که برخیزم
چون فلج گشته هر دو تا پایم
میزنم من گره بر این قالی
تا سویت ثامنالحجج(ع) آیم
مادرم رفته است از این دنیا
نذرتان کرده بود قالی را
طرح نو زد ز ضامن آهو
نقش گلهای خوب و عالی را
مادرم در تمام زندگیاش
قصههای تو را به ما میگفت
قصههایی که دلگشا بودند
قصه از گنبد طلا میگفت
میزنم من گره بر این قالی
تا که نذرش همی ادا گردد
فرش منشور عشق میبافم
وقف آن صحن و آن سرا گردد
خواب دیدم که زائرت هستم
بارگاه تو باصفا دیدم
خوا ب دیدم که در جوار شما
خوب گشتم همی شفا دیدم.
سایة آفتاب
(مجموعهشعر در مدح و ثنای حضرت شمسالشموسعلیهالسلام)