لحظه جهان
۱۳۹۶-۰۳-۲۱
شعر ولیئی به گواهی این دفتر شعر، برای برای تعمق و تفکر مخاطب است.
مجموعه‌ای با عنوان «لحظه جهان» دفتر شعری شامل تازه‌ترین غزل‌های ولیئی به همراه دو مثنوی بلند وی، که وجه اشتراک تمامی آنها سخن ‌گفتن و مناجاتی عاشقانه و عارفانه میان شاعر و معبود خویش است.
شعر ولیئی در میان شاعران هم زمان خود و حتی در میان شاعرانی که مانند او دستی در سرایش اشعار با مضامین فرازمینی و دینی دارند، از یک منظر ویژه قابل تشخیص و اعتناست و آن تشخص فکوری است که شاعر از محتوای شعرش ساخته و در قالب کلمات به ارائه آن می‌پردازد. از این منظر شعر ولیئی را در این دفتر همانند مجموعه اشعار سابقش که از سوی کتاب نیستان منتشر شده می‌توان شعری با مفاهیمی غیر عمومی اما ساخته و پرداخته شده برای افرادی دانست که از شعر بیشتر از رفع نیازها و احساسات روزانه انتظار می‌کشند.
شعر ولیئی به گواهی این دفتر شعر، برای برای تعمق و تفکر مخاطب است. شعری که نمی­توان به سادگی از بندهایش گذشت و به آنچه در آن همانند آجرهای سازنده ساختمانی رفیع بر روی هم قرار می‌گیرند باید با تمرکز و صبر اندیشید.
شعر ولیئی به همین اعتبار شعری شاخص و شناسنامه­دار است که می‌توان آن را از میان هزاران مصرع شعری تشخیص داد و جدا کرد. شعری آهنگین با نوایی معنوی که در آن کلمات جدای از کارکرد انفرادی و نیز ترکیبی در قامت یک مصرع و یا بیت؛ نوعی انرژی وسیع از خود ساطع می‌کنند که به راحتی می‌تواند گریبان هر مخاطبی را گرفته و با خودش درگیر کند.
شعر ولیئی در دفتر شعر «لحظه جهان»، شعری قائم به شاعر نیست. او در این اشعار از عوالمی سخن به میان آورده که نمی‌تواند مدعی تصاحب آن در زندگی و رؤیای شخصی خود باشد. سخن او در این دفتر شعر سخن از ماورای جهان و زیست انسانی دور افتاده از آدمی است و تمنای شاعرانه‌اش برای رسیدن به آن را گاه در قالب نجوا با خالق و گاه در بیان شرح اندوه­هایش از این همه دور افتادگی و گاه در قالب بیان حسرت‌هایش به قامت کلمات اشعارش می‌کشاند و با نوایی آهنگین در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.
ولیئی اهل تکلف نیست، مگر به ندرت و شاهد این مدعا سرودهای او در «لحظه جهان» است. به عبارتی دیگر فضا و جغرافیای تدارک دیده شده توسط وی برای سرایش اشعارش به گونه‌ای است که اجازه انتخاب رویکردی غیرفاخر برای بهره‌مندی از زبان باقی نمی‌گذارد، اما شاعر خود نیز با شگردی وسواس‌گونه سعی دارد تا دست به انتخاب ساده‌ترین و پرمغزترین واژه‌ها و عباراتی بزند که شعر و تفکر کلامی آن را با اندیشه وی همسو می‌کند. به همین اعتبار می‌توان عنوان داشت که لغزش‌های زبانی او در اشعار این مجموعه و مجموعه­های مشابه به قدری کم است که می‌توان آن را به جهان و عوالم شاعرانه وی نسبت داد.
«لحظه جهان» دو مثنوی بلند هم دارد که اثر را متفاوت و خواندنی­تر و دیدنی­تر کرده است؛ مثنوی ظهور ذات در مدح حضرت رسول (ص) و مثنوی زمزمه ذات در مدح حضرت امیرالمؤمنین (ع). که این هر دو مثنوی، حال و هوای کتاب ضربان ذات او را که مثنوی بلندی در رثای حضرت حسین (ع) است تداعی می­کند.
در یکی از غزل­های «لحظه جهان» می­خوانیم:
پاییز را هوای تو عین بهار کرد
نامش چه بود؟ عشق؛ زمین را دچار کرد
ناگاه مثل زلزله از راه می‌رسد
از عشق می‌شود مگر آیا فرار کرد؟
خاک از غبارِ عرشی و آب از سرشکِ ماه
عشق این چنین بنای مرا استوار کرد!
در عشق، این نه حادثه، بلکه طبیعی است:
آهو به شیر خیره شد، او را شکار کرد
الله، آیه‌های روان آفریده است
از چشم من ببین که چه پروردگار کرد!
ای یار! نام‌های تو رزقِ روان ماست
خود کیست آن که شکر یکی از هزار کرد؟
قربانی جسیم توام؛ گفت شیخ ما:
باید بر آستان تو خود را نثار کرد
سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.