با همـــه بی ســــرو سامانــیم
باز به دنــبال پـــــریـــشانــیم
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویـــران شدنی آنی ام
آمــدهام بلکه نــــگاهم کنـــی
عاشـــق آن لحظهی توفانیم
دل خوش گرمای کسی نیستم
آمــــدهام تا تو بســـــوزانیم
آمــــدهام باعطـــش سالها
تا تو کمی عشــــق بنوشانیم
ماهـی بــرگشته زدریا شــــدم
تا تو بگـــیری وبمیــــرانیام
خوب ترین حادثه میدانم ات
خوبتـــرین حادثه میدانیم ؟
حرف بـــزن ابِر مرا باز کن
دیـــر زمانیست که بارانیام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه یک صحبت طولانی ام....
ها ... به کجا میکشیم خوب من؟
ها ... نکشانی به پشیمانیام