یک گل و صد بهار
۱۳۹۵-۱۱-۱۹
یاد آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود/ و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود/ یاد باد آن دل تپیدن‏های مشتاقان یار/ و آن عجب نقشی که آن زیبانگار آورده بود/ از گلستان شهیدان تا به مهرآباد عشق/ موج دریای زمان، چشم انتظار آورده بود...محمد رضا یاسری (چمن)

یاد آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود
و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود
یاد باد آن دل تپیدن‏های مشتاقان یار
و آن عجب نقشی که آن زیبانگار آورده بود
عشق ما صد رشته جان در لعل نوشش بسته بود
حسن او صد چشم دل، آیینه‏وار آورده بود
از گلستان شهیدان تا به مهرآباد عشق
موج دریای زمان، چشم انتظار آورده بود
منکران گفتند با یک گل نمی‏گردد بهار
لیک ما دیدیم، یک گل صد بهار آورده بود
شب‏پرستان را به کار خویش حیران کرده بود
آفتاب ما که صبحی بی‏غبار آورده بود
«ما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود»
کان چنان، باغ محبت گل به بار آورده بود
در نگاهش جلوه گل بود و با غوغای عشق
در «چمن» هر گوشه‏ای را، صد هَزار آورده بود
محمد رضا یاسری (چمن)

برچسب ها:
سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.