مجموعه شعر «نقشهی فرار» اثر محمد عسکری ساج و مجموعه شعر «دیوار» اثر شیرکو بیکس، با ترجمه بابک زمانی از انتشارات فصل پنجم منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، انتشارات فصلپنجم در روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب اقدام به عرضه مجموعه شعر «نقشهی فرار» اثر محمد عسکری ساج و مجموعه شعر «دیوار» اثر شیرکو بیکس، با ترجمه بابک زمانی کرده است.
محمد عسکری ساج در مجموعه شعر «نقشهی فرار» به شعرهای اجتماعی و گاه عاشقانه خود پرداخته است. این شاعر کرمانشاهی در اشعارش مخاطب را به دنیایی جدید میبرد و ناگهان مخاطب را در دنیای خودش رها میکند.
مخاطب در این کتاب با 28 شعر روبهرو است که «بنبست»، «زندان ـ دریا»، «سایه»، «وزیدن»، «خالی»، «آینده»، «آلزایمر»، «دهان ابر»، «رنج»، «گمنام»، «اعتراف»، «بالا»، «شمردن تنهایی»، «تماس»، «ابعاد گرفتار»، «مسافرخانه»، «پرندهی آبی»، «ادامه»، «سنگ»، «پرنده باز»، «اجتماع»، «سوال»، «بزرگ»، «دایره»، «انبار کاه» و «دست» نام برخی از این شعرهاست.
در پشت جلد این کتاب میخوانیم:
«شاید روزی
بیآنکه نامت را بدانم
باهم از خیابانی گذشتهایم
و بیآنکه بدانیم
سایههایمان
همدیگر را در آغوش کشیده باشند»
مجموعه شعر «نقشهی فرار» اثر محمد عسکری ساج در 64 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و بهبهای 8 هزار تومان توسط انتشارات فصل پنجم راهی نمایشگاه کتاب شده است.
دیگر کتاب جدید این انتشارات مجموعه شعر «دیوار» اثری از اثر شیرکو بیکس است. شیرکو از عشق و آزادی مینویسد. عشق و آزادی که تا عمق استخوانشان درد کشیدهاند و صورتشان غوطه در خون است. همین است که هر گوشهی دنیا مردم با جان و تنشان، با قلب و روحشان شعرهایش را میفهمند.
در مقدمه کتاب و به نقل از شیرکو آمده است: «فرق شعرهای من با دیگر شاعران این است که آنان، با کلماتی سخت و سخیف، همچون طوفان و کولاک برای معشوقههایشان شعر میسرایند، به این دلیل عشق، زبان آنها را نمیفهمد؛ اما من با کلماتی همچون آب روان از عشق حرف میزنم، و به این دلیل، عشق هر جای دنیا هم که باشد، زبان مرا نمیفهمد.»
این کتاب از 52 شعر کوتاه و بلند تشکیل شده است که «پاییز»، «بچه که بودم»، «زن»، «آزادی»، «جدایی»، «واگن»، «ریشهها»، «نامه»، «سرزمین»، «مجسمه» و «طوفان» نام برخی از شعرهای این کتاب است.
در شعر پشت جلد این کتاب میخوانیم:
«نامم «دیوار» است
دیواری در معبری عمومی.
درازایم بهاندازهی تنفر است و
بلندایم به قامتِ خشم.
آه
چه شعارها که بر من نمینویسند...»