راکعی به موارد مختلفی مانند شخصیت، سبک شعری، دیدگاه نسبت به وزن و تاثیرگذاری صفارزاده بر ادبیات سخن گفت.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، طاهره صفارزاده یکی از چهرههای تاثیرگذار ادبیات معاصر ماست. انسانی که فعالیتهایش را نمیتوان تفکیک کرد و گفت که کدام یک بر دیگری برتری دارد. او شاعر است، قرآن را خوب میشناسد، در آثارش صاحب سبک است و وابسته به سبک یا روشی نیست. چهارم آبانماه، سالروز درگذشت طاهره صفارزاده بهانهای شد تا گفتوگویی با فاطمه راکعی، یکی از علاقهمندان و نزدیکان او داشته باشیم که در ادامه میخوانید.
خانم راکعی، طاهره صفارزاده یکی از چهرههای تاثیرگذار ادبیات ماست اما این امکان وجود دارد که برخی با او آشنایی چندانی نداشته باشند، کمی از او برای ما بگویید؟
طاهره صفارزاده آبانماه سال 1315 در یک خانواده مذهبی، عرفانی و فرهنگی در شهرستان سیرجان متولد شد. او زمینههای فرهنگی و عرفانی را از نزدیک لمس کرده و به دلیل مخالفتهای خانوادهاش با خانواده سلطنتی از کودکی طعم مبارزات سیاسی را چشیده بود. او در دوران دانشجویی به تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت و در شرکت نفت مشغول به کار شد اما در آنجا زیاد دوام نیاورد و بعد از مدتی به دلیل اعتراضات مکرر اخراج شد و تحت نظر ساواک قرار گرفت. او بعد از این اتفاقات و بعد از مرگ تنها فرزندش به انگلستان و سپس به آمریکا رفت و در سال 41 نخستین کتاب شعرش با عنوان «رهگذر مهتاب» را منتشر کرد. او با گسترش فعالیتهای ادبی به شخصیتی شناخته شده در آمریکا تبدیل شد و به عضویت نهادهای مختلف ادبی و فرهنگی درآمد. او در راستای گسترش فعالیتهای ادبی در خارج از کشور، کتاب «چتر سرخ» را در سال 47 به زبان انگلیسی منتشر کرد که این کتاب با استقبال بسیار خوب اهل ادب مواجه شد و این کتاب هماکنون نیز در بسیاری از دانشگاههای معتبر تدریس میشود. ترجمه قرآن به زبان فارسی و انگلیسی از دیگر فعالیتهای این چهره شناخته شده است.
طاهره صفارزاده، تنها شاعر نبود؟ او را میتوان یک شاعر، محقق، پژوهشگر، قرآنشناس و مترجم نامید. به نظر شما کدام یک از این وجههای صفارزاده برجستهتر است؟
این سوال شما جواب مشخصی ندارد. صفارزاده در تمام این حوزهها کارش را به درستی انجام میداد و نمیتوان گفت که او در کدام حوزه موفقتر بوده است چراکه او شاعری قرآنشناس و به دلیل ایمان ژرف خوبیها و پاکیها در او نهادینه شده بود. او داری ایمان بسیار زیادی بود و همین ایمان قوی باعث شده بود که ارتباط بسیار خوبی با خدا داشته باشد. اگر نگویم برجستهترین اما بدون شک باید بگویم که او یکی از چهرههای شاخص فرهنگی کشور، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است زیرا با ایمان قوی و محکم و با عشق به قرآن عمرش را صرف انقلاب کرده است.
خیلیها معتقدند که طاهره صفارزاده از کسی پیروی نمیکند و خودش صاحب سبک است. آیا شما هم، چنین نظری دارید؟
او نه در زندگی و نه در شعر به سبک یا روشی وابسته نبود و به شکل یک مسلمان آزاده به زندگیش میپرداخت، بدون شک او شاعر صاحب سبکی است و اگر میبینید که تا به امروز به سبک کاری او چندان توجه نشده است، به عوامل بسیار زیادی مربوط میشود؛ شاید مظلوم بودن این شاعر یکی از این دلایل باشد. او طنین را وارد شعر ما کرد و به جرات میتوان گفت که تا به امروز کسی مانند او از پس این کار برنیامده است.
آیا درست است که میگویند او به وزن اعتقادی نداشته است؟
نه اینکه به وزن اعتقادی نداشته باشد اما او وزن را مانعی برای انتقال کامل معنا میدانست و معتقد بود که وزن باعث جذب کاذب مخاطب میشود و علاقهمندان ادبیات را فریب میدهد. از نظر او شاعر باید از طریق طنین کلمات شعرش، مخاطب را جذب کند. بر اساس دیدگاه صفارزاده رعایت وزن و قافیه دو سوم توان شاعر را میگیرد.
متاسفانه سال گذشته اخباری مبنی بر نبش قبر طاهره صفارزاده در رسانهها مطرح شد، داستان از چه قرار بوده است؟
بعد از مرگ طاهره صفارزاده به دلیل ارادت خاصی که او به امامزاده صالح (ع) داشت، تصمیم گرفته شد که پیکر این شاعر در این آستان مقدس دفن شود و بالاخره قبری از سوی مقام معظم رهبری برای دفن وی اهدا شد اما پس از آن در دهم شهریور ماه سال 94 متوجه شدیم که نبش قبر صورت گرفته و کس دیگری در قبر دفن شده است. گویا مسئولان امامزاده خواستار 80 میلیون پول شده بودند و به همین دلیل این اتفاق رخ داده است. به نظرم اتفاق بسیار بدی رخ داده و مسئولان کشور باید این کوتاهی را جبران کنند. واقعا باید متاسف شد برای آن مسئولی که تنها به دلیل 80 میلیون تومان چنین توهینی را به این زن شاعر انقلابی انجام میدهد. متاسفانه این اتفاق زشت و ناپسند رخ داده است و خانواده صفارزاده در تلاشاند تا قبر او را به دلیل توهینهای انجام شده، به سیرجان ببرند اما اجازه این کار هم داده نمیشود و خانواده او سردرگم شدهاند. من امیدوارم که حوزه هنری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از این قضیه بیخبر باشند و بعد از اعلام این اخبار نسبت به اتفاق رخ داده واکنش نشان دهند. طاهره صفارزاده عمرش را صرف انقلاب و اسلام کرده است و این برخوردها در شان جایگاه و مقام صفارزاده نیست.
آیا خاطره جذابی با وی دارید که تا به امروز مطرح نشده باشد؟
به خاطر دارم که برای هفته فرهنگی ایران، سفری چند روزه به لندن داشتیم و از آنجایی که من رفتوآمد زیادی با صفارزاده داشتم، میدانستم که او برای درمان بیماری همسرش در لندن است، بنابراین برنامهریزی کردم تا در این سفر حتما او را ببینم. در ذهن دارم که در برنامهای با وی شرکت کردم که در وسط برگزاری آن برنامه یکی از نیروهای منافق به زحمت پشت میکروفن رفت و شروع به توهین به انقلاب کرد. در این لحظه به دلیل خاموش شدن چراغهای سالن عدهای از سالن فرار کردند. من به طاهره صفارزاده پیشنهاد دادم که ما هم برویم اما او دست من را محکم گرفت و گفت «همین جا مینشینیم تا ببینیم این منافقها چه غلطی میخواهند بکنند.» این موارد نشان میدهد که او چه شیرزنی بوده است. در همین سفر وقتی به خانه او میرفتم متوجه شدم که کلی پروژه در دست دارد و این بیانگر حس مسئولیتپذیری اوست که در هر کجای این کره خاکی بود، دوست داشت به کشورش خدمت کند.
در پایان اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
باید از خبرگزاری کتاب ایران تشکر کنم که همیشه پیگیر موضوعات مهم ادبی است. امیدوارم به واسطه صحبتهای انجام شده مسئولان نسبت به مساله مقبره این شاعر انقلابی واکنشی نشان دهند تا در آینده شاهد حفظ شان و احترام این شاعر بزرگ کشورمان باشیم.