اسدالله شعبانی با بیان اینکه موضوع آگاهی دادن به کودکان درباره بدنشان ضروری است، در عین حال میگوید: زمانی که موضوعی داغ میشود، برخی فوری از آن سوءاستفاده میکنند؛ مثلا با برخی کتابها به بچهها صدمه میزنند و دنبال پول هستند.
این شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان درباره ظرفیت ادبیات در زمینه آگاهیبخشی به بچهها برای شناخت بدن خود و پیشگیری از اتفاقهایی مثل تعرض و تجاوز به آنها، اظهار کرد: چند سال پیش کتاب «هیس بی هیس» منتشر شد و فیلمی هم از روی آن به نام «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» ساخته شد. کتاب پرفروشی بود و وزارت ارشاد هم این کتاب را به عنوان کتاب برتر معرفی کرد و مورد استقبال خانوادهها قرار گرفت. این کتاب به صورت غیرمستقیم و به صورت داستان موضوع را مطرح کرده بود و بچهها با خواندن آن به صورت غیرمستقیم متوجه میشدند که باید خودشان مراقب بدنشان باشند. این کتاب در زمان مناسبی منتشر شد.
او با تأکید بر اینکه این موضوع، موضوع مهمی است گفت: خانوادهها باید درباره آن بدانند و به کودکان یاد بدهند که از تن و اندام خود محافظت کنند و ملاحظه چیزی را هم نکنند. درست است که موضوع بهروز، زنده و خیلی ضروری است اما برخی نویسندهها و ناشران به شکل زنندهای به این موضوع پرداختهاند و کتابهایشان بچهها را گرفتار بدبینی، هراس و وحشت میکند؛ مثلا در کتاب آمده است اگر پدر، مادر یا برادر به تو دست زد بترس، که این موضوع امنیت روانی و آرامش کودک را به خطر میاندازد.
شعبانی با بیان اینکه این موضوع ظریف و حساس است، گفت: ایجاد هراس در کتاب روش غلطی است که برخی از آن استفاده میکنند، تظاهر هم میکنند به موضوع جدیدی پرداختهاند و میخواهند به بچهها کمک کنند تا خود را بشناسند. این کتابها بسیار مزخرف و بسیار هم بدآموز است. من نمونه این کتابها را در اینباره دیدهام که هم به بچهها صدمه میزنند و هم سود میکنند.
او در ادامه بیان کرد: کودک باید به صورت غیرمستقیم و بدون نگرانی و استرس متوجه خطرهای در کمین خود شود، اما این کتابهای بدآموز نگاه بچه را نسبت به همه چیز بد و در روح و روان او ناامنی ایجاد میکنند. این موضوع باید توسط افراد متخصص و کارآشنا تولید و منتشر شود. متأسفانه زمانی که موضوعی داغ میشود، برخی فوری از آن سوءاستفاده میکنند. البته کارِ نویسندههای متعهد و دوستدار بچهها نیست که بخواهند از این موضوع سوءاستفاده کنند بلکه کار کسانی است که میخواهند پول جمع کنند.
این شاعر افزود: نویسنده خوب آینده کودکان را در نظر میگیرد و کار میکند اما از این فرصت سوءاستفاده نمیکند. ناشران و نویسندههایی که این کار را میکنند دشمن بچهها هستند. کسی که برای بچهها کار میکند باید همه جوانب را بسنجد. این موضوع خوبی است اما باید به شیوهای عرضه شود که امنیت روانی کودک را در معرض خطر قرار ندهد.
او درباره نحوه بیان این موضوعات نیز اظهار کرد: این موضوعات باید با زبان هنری و خاصی بیان شوند که خانوادهها بتوانند زمانی که با بچهها بازی میکنند، در جریان بازی اطلاعاتی در اختیار آنها قرار دهند و آنها متوجه شوند که از تن و اندام خود محافظت کنند.
اسدالله شعبانی با تأکید بر اینکه بچهها باید نسبت به بدنشان آگاهی داشته باشند، اظهار کرد: در برخی از کتابها گفته شده است اگر عمو و داداش به تو دست زد فورا جیغ و هوار کن؛ ایجاد این ذهنیت خیلی خطرناک است. باید به بچهها متناسب با وضعیتی که دارند خطر را هشدار داد؛ هشدار نابجا و ایجاد نگرانی مانند این است که هنوز زلزله نیامده به آنها بگوییم قرار است زلزله بیاید و همهمان زیر آوار بمانیم و بمیریم. این بچه دیگر آرامشی نخواهد داشت. باید به بچهها یاد بدهیم همانطور که حق دارد بگوید دوست ندارد این غذا را بخورد، حق دارد بگوید به وسایلش دست نزنیم و یا دستش را نگیریم. بچه باید بتواند راحت حرف دلش را بزند نه اینکه بخواهد با متجاوز مبارزه کند. بچهها که نمیدانند تجاوز یعنی چه و متجاوزها چه کسانی هستند. بچهها باید یاد بگیرند که امنیت بیرونی خود را حفظ کنند و آگاه شوند حقی دارند و باید بتوانند از آن حمایت کنند که یکی از آن حقوق، محافظت از تن و اندام خود است.
او در ادامه افزود: در خانوادهها معمولا هرکسی بچهای را میبیند فورا او را بغل و شروع به بوسیدنش میکند. بچه هم فکر میکند جزو وظایف همه است که او را ببوسند و او هم باید قبول کند. به بچه ها باید یاد بدهند اگر دوست ندارد، بگوید من دوست ندارم. اگر با بچه با زبان رسا حرف بزنند و بگویند، سوءاستفاده از کودکان هم کاهش پیدا میکند.
این شاعر کودکان درباره محدودیتهای بیان این موضوع نیز گفت: آگاهی عمومی خانوادهها باید بالا برود. کودکان واقعا در خطر هستند و خانوادهها نمیدانند که از کودک سوءاستفاده میشود. برخی خانوادهها انگار مسئولیت ندارند، و فقر، اعتیاد و بیماری زمینهساز این ندانستنهاست. خانواده کودک را به دنیا میآورد و گویا در قبالش مسئولیت ندارد و او را بدون دانش و اطلاعات در جامعه رها میکند. این بچهها در معرض خطر هستند. به بچههایی که سر چهارراهها میایستند نگاه کنید؛ معلوم نیست این کودکان دزدیده شدهاند یا بچههای خیابانی هستند.
شعبانی در ادامه بیان کرد: من هر روز چند دختربچه را که حاملهاند میبینم که بچهای هم در بغل دارند. بچهاند و مورد تجاوز قرار میگیرند. این موضوع برای جامعهای که ادعای اخلاق دارد، شرمآور است. باید برای آن فکر اساسی کنند. اینکه یک دوره بچهها را جمع کنند و بعد آزادشان کنند، راه حل مشکل نیست. مشکل این است که چرا فقر وجود دارد؟ چرا خانواده دختربچه خود را به خیابان میفرستد که گدایی کند؟ این بچه مورد تجاوز قرار میگیرد و کودکش را ابزاری برای کسب درآمد قرار میدهد و این دامنه ادامه دارد. من هر روز دارم این کودکان را میبینم که شرمآور است. از این کودکان بهرهکشی میشود و کسی خود را مسئول نمیداند. ما روی گنج نشستهایم و گرفتار این مسائل هستیم. درآمد زیادی داریم که میدزدند و میبرند و کسی مسئولیت اخلاق و روان جامعه را بر عهده نمیگیرد. این شرمآور است.