این پژوهش با بررسی کارکردهای شعر حماسی در ادبیات هنری ، در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که شعر و شاعر حماسی چهتاثیراتی در ادبیات هنری ایفا میکند.
این پژوهش با بررسی کارکردهای شعر حماسی در ادبیات هنری ، در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که شعر و شاعر حماسی چهتاثیراتی در ادبیات هنری ایفا میکند. دلیل گستردگی این پیوند در ادبیات حماسی به هنر و شعر و شاعری برمی گردد که قابلیت جایدادن سایر هنرها و موضوعات را در خود دارد. یا اینکه شاعر حماسی به مانند فردوسی، با آگاهی گسترده ابعاد مختلف شعر و ادبیاتحماسی این پیوند را چگونه برقرار کرده و یا چگونه شعر حماسی در هنر و حوزه های مربوط به آن خودنمایی کرده است. ضرورت اینتحقیق، نیاز به پرداختن به مباحث میان رشته ای و بینامتنی است که امروزه در جامعه ادبی و هنری ، فراوان احساس می شود و سنجه مادر این بخش، آمیختگی و جریان سازی شعر و ادبیات حماسی در هنر است. شعر حماسی از گذشته تاکنون یکی از انواع مهم ادبی بودهاست اما شعر حماسی با جنگ و قمرمانی مبتنی بر آن در آمیخته است و از طرف دیگر امروزه، آدمی ادوار مهمی از پیشرفت و ترقی راپشت سر گذاشته است و حتی سازمان ها و نمادهای تاسیس کرده است تا به یاری آنها روابط صحیح مبتنی بر گفت وگو و صلح را میانانسانها نهادینه کند، از این رهگذر این پژوهش بر آن است جدای از جنگ و نبرد و قهرمان محوری، کارکردهای حماسه در ادبیات هنری راارزیابی نماید. واقعیت این است که این نوع ادبی، علاوه بر کارکردهای رزمی، کارکردهای غیررزمی هم دارد که در مجموع، این کارکردهایغیررزمی، این نوع ادبی را همچنان خواندنی می نماید و پیوند آن با هنر و محورهای هنری سبب گسترش دامنه کاربرد و معرفی روشهایجدید بین رشته ای استفاده از ادبیات حماسی و هنر می شود.
کلیدواژهها:
حماسه، شعر حماسی، ادبیات حماسی، هنر، ادبیات هنری