مرتضی مردیها میگوید: بسیاری از چیزهایی که در مثنوی وجود دارد آموزههای بسیار غلط و گاه بسیار خطرناک است که در اثر همین نیرومندی فوقالعاده ادبی و شخصیت مولانا کمتر جرأت شده که مورد سوال و راستیآزمایی قرار گیرد.
مرتضی مردیها، پژوهشگر فلسفه، اندیشه سیاسی، ادبیات و عضو سابق هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، از انتشار کتاب جدید خود با عنوان «اندک گستاخ و بیش مودب در حضرت مثنوی» خبر داد و گفت: این کتاب که به لحاظ حجم کتاب کوچکی است و حدود صد و دو صفحه است، قطعا در مقام شرح مثنوی نبوده و به خصوص با وجوه عرفانی و آئینی مثنوی هم کاری نداشته، بلکه به به بخش دیگری از مثنوی میپردازد که شاید به نظر خیلیها جزو بخشهای اصلی مثنوی هم نباشد و توجهی هم برنیانگیزد. این بخش شامل قسمتهایی از مثنوی است که فارغ از تعلیم اصول عرفان یا وجوهی از آموزههای آئینی و دربرگیرنده یک جور تجربه زندگی، انسان، مردم و امثال اینهاست که در این کتاب برخی از ابیات مثنوی که به این قبیل مسائل اشارهای داشته را برگرفته، یا آن را تقویت کردهام، یا با آن مخالفت کردهام.
مطالب این کتاب با بعضی چیزهایی که دیگران در مثنوی خیلی جدی گرفتهاند، نسبتی ندارد
مردیها ادامه داد: به نظر بعضیها نوشتن کتاب «اندک گستاخ و بیش مودب در حضرت مثنوی» بهانهای بوده تا حرفهایی بزنم که خیلی نسبتی هم با مثنوی ندارد که من این را قبول ندارم، چون مطمئنا این موارد با مثنوی نسبتی دارد. البته ممکن است با بعضی چیزهایی که دیگران در مثنوی خیلی جدی گرفتهاند، نسبتی نداشته باشد یا حتی عدم جدی بودن آن را ادعا کند ولی در کل اشارهای است در تایید و بعضی وقتها در انکار بعضی از دیدگاههایی که در مثنوی وجود داشته است.
مردیها درباره ساختار کتاب «اندک گستاخ و بیش مودب در حضرت مثنوی» بیان کرد: این کتاب تقریبا حدود پنجاه شعر یک یا دو سه بیتی را مورد بررسی قرار داده و به این صورت است که معمولا دو یا سه بیت در ابتدای صفحه آورده شده که به نکتهای اشاره دارد، بعد در حد دو یا سه صفحه به بررسی یا بازرسی آن ابیات و نکته پرداختهام که این موارد عمدتا از دفتر اول مثنوی انتخاب شده است.
حوزه کارهایم را خیلی محدود نکردهام
مترجم کتاب «نقد مدرنیته» در پاسخ به اینکه چه چیزی او را از حوزه تخصصی خود یعنی فلسفه و اندیشه سیاسی به کار درباره مولانا کشانده است، عنوان کرد: من حوزه کارهایم را خیلی محدود نکردهام. از طرفی هم به ادبیات علاقهای دارم و هم اینکه بزرگان شعر فارسی برای هر کدام از ما، صرف نظر از هر گونه تخصصی که داشته باشیم، میتوانند جلب توجه کنند، به خصوص از این حیث که مثنوی به ویژه در این دهههای اخیر بسیار پرطرفدار شده است و من میخواستم به بعضی از نکات در مثنوی که میتوان با آن مخالفت کرد و نکاتی که میتوان خوانش دیگری از آن داشت، هم اشاره کنم. البته این کار مربوط به حال حاضر نیست و درواقع مجموع یاداشتهایی است که من بیش از بیست سال پیش در بعضی روزنامهها و مطبوعات به صورت ستون روزانه یا هفتگی چاپ میکردم که به تصور خودم عمر آن به سر آمده بود ولی برخی از دوستان که بعدها به دلایلی از آن مطلع شدند، مرا تشویق به گردآوری آن کردند و گفتند که میتواند مورد توجه قرار گیرد و برای بعضیها مفید باشد.