اقبال لاهوری با این که به ایران و حتی تهران عشق می ورزید و برای جوانان عجم شعر می سرود، هیچ گاه نتوانست به ایران بیاید. دلیل اینکه هیچ گاه رضاخان اجازه حضور اقبال در ایران را صادر نکرد چه بود؟ نظر مقام معظم رهبری در این باره را بخوانید...مردم ما که نخستین مخاطب جهانی اقبال بودند، متأسفانه خیلی دیر با اقبال آشنا شدند...
علامه اقبال لاهوری یکی از اندیشمندان و ادیبان مورد توجه در کشور ما بوده است. به نحوی که رهبر معظم انقلاب در باره این شخصیت به مناسبت های مختلف بیاناتی داشتند که بخشی از منویات ایشان را به مناسبت برگزاری همایش بزرگداشت علامه اقبال لاهوری بازخوانی می کنیم.
سال 1379 کنگره بزرگی برای علامه اقبال لاهوری برگزار شد که آیت الله خامنه ای رهبر عظیم الشان جمهوری اسلامی ایران در خطاب به آن کنگره فرمودند:
«مردم ما که نخستین مخاطب جهانی اقبال بودند، متأسفانه خیلی دیر با اقبال آشنا شدند. وضعیت خاص کشور ما به ویژه سلطه سیاستهای منحوس استعمار همزمان با آخرین سالهای زندگی اقبال در کشور محبوب او، موجب شد که اقبال هرگز ایران را نبیند.
این شاعر بزرگ فارسیگوی که بیشترین شعرش را نه به زبان مادری که به فارسی گفته است، هرگز در فضای محبوب و مطلوب خود، ایران، قرار نگرفت و به ایران نیامد بلکه همان سیاستهایی که اقبال عمری با آن ها مبارزه میکرد، نگذاشتند که ایده اقبال و راه اقبال و درس اقبال، به گوش مردم ایران که آمادهترین برای شنیدن آن پیام بودند برسد و پاسخ این سوال که چرا اقبال به ایران نیامد را من دارم.
در آن وقتی که اقبال در اوج افتخار و شهرت میزیست در گوشه و کنار شبه قاره و در دانشگاههای معروف دنیا از او به عنوان یک متفکر، یک فیلسوف، یک دانشمند، یک انسان شناس و یک جامعه شناس بزرگ یاد میکردند که البته هیچ یک از این عنوانها آن عنوانی نبود که خودش دوست میداشت بدان نامیده شود.
این شاعر بزرگ فارسیگوی که بیشترین شعرش را نه به زبان مادری که به فارسی گفته است، هرگز در فضای محبوب و مطلوب خود، ایران، قرار نگرفت و به ایران نیامد بلکه همان سیاستهایی که اقبال عمری با آن ها مبارزه میکرد، نگذاشتند که ایده اقبال و راه اقبال و درس اقبال، به گوش مردم ایران که آمادهترین برای شنیدن آن پیام بودند برسد و پاسخ این سوال که چرا اقبال به ایران نیامد را من دارم.
در کشور ما سیاستهایی حاکم بود که اقبال را به هیچ عنوان نمیتوانست تحمل کند، لذا از او به ایران دعوت نشد و زمینه برای آموزش در این کشور فراهم نگردید و کتابهای او سالهای متمادی در ایران انتشار نیافت.
اقبال از شخصیتهای برجسته تاریخ اسلام است و شخصیت او چنان عمیق و متعالی است که نمی توان تنها بر یکی از خصوصیتهای او و ابعاد زندگیاش تکیه کرد و او را در آن بعد و آن خصوصیات ستود.
اگر ما فقط اکتفا کنیم به اینکه بگوییم اقبال یک فیلسوف است و یک عالم است، حق او را ادا نکرده ایم زیرا ابعاد دیگر زندگی اقبال آنقدر درخشنده است که چنانچه بگوییم اقبال یک فیلسوف یا یک عالم یا یک شاعر است اقبال را کوچک کرده ایم. البته اقبال بی شک یک شاعر بزرگ است و از بزرگان شعر به حساب میآید.
شعر اردوی اقبال را متخصصان زبان و ادبیات اردو میگویند بهترین شعر اردوست. شعرهای فارسی اقبال هم به نظر من از معجزات شعر است.
اقبال محاوره فارسی را نمیدانست و در خانه خود با دوستان خود اردو و یا انگلیسی حرف میزد.
اقبال نگارش نثر فارسی را نمی دانست و نثر فارسی اقبال همین تعبیراتی است که در اول فصلهای «اسرار خودی» و «رموز بی خودی» نوشته که میبینید فهمیدن آن برای فارسی زبانها مشکل است.
اقبال در هیچ مدرسهای از مدارس دوران کودکی و جوانی فارسی را یاد نگرفته بود و در خانه پدری اردو حرف میزد و لذا فارسی را فقط به این جهت که احساس میکرد معارف و مضامین ذهنیاش در ظرف زبان اردو نمیگنجد انتخاب کرد و به فارسی انس گرفت.