به گزارش
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) عمر خیام، از معدود شاعران ایرانی است که با عنوان حکیم خوانده شده است و دلیل این عنوان هم تبحر او در علوم مختلف ریاضی، نجوم، موسیقی، فلسفه و شعر است، ولی بُعد ادبی و وجهه شاعرانگی او بیش از همه ابعاد برجسته شده و رباعیات او شهرت جهانی یافته است. با توجه به اینکه سند دقیقی از رباعیات خیام در دست نیست و رباعیات فراوانی به او نسبت داده شده امکان شناخت دقیقی از خیام و ویژگیهای شعری و شخصیتی او وجود ندارد و در زندگی و شعر او جای سوال زیادی باقی است. انتشار کتاب «راز خیام» به قلم علیرضا خطیبزاده، نویسنده و پژوهشگرادبی نیشابوری-همشهری خیام- که با نگرشی نو به شخصیت، اندیشه و اشعار خیام نوشته شده، بهانهای شد تا با او به گفتوگو بنشینیم و از او از شخصیت و شعر خیام بپرسیم که مشروح آن را در ادامه میخوانیم:
در عنوان کتاب ذکر شده «نگرشی نو به شخصیت، اندیشه و اشعار خیام». با توجه به این عنوان بفرمایید که شما در این کتاب از چه زاویه دید و منظری به خیام و شعر او نگاه کردهاید؟
عنوان کتاب «راز خیام» است، که آن هم بر اساس همین بود که شخصا خیام را در رباعیاتش انسانی رازگونه دیدم و با توجه به نظرات متفاوتی که در مورد او در طول تاریخ در ادبیات و عرفان مطرح است احساس کردم که باید نگاه تازهای به خیام شود که بر این اساس روی رباعیات او متمرکز شدم. علاوه بر این بعد ستارهشناسی، ریاضیدانی و فلسفه خیام هم از نظر دور نبود. در این کتاب نگاهی بر خیام ارائه شد که بتواند پردهای از فضای ذهنی که از خیام برای مردم ساخته شده، بردارد تا نگاه تازهتر و روشنتری به خیام، رباعیات و شخصیت او داشته باشیم،در عنوان کتاب هم اشاره شده که نگرشی نو به شخصیت، اندیشه و اشعار خیام. با این نگاه بود که ما به سراغ رباعیات خیام رفتیم، چرا که برای نگرش به خیام در تاریخ ادبیات ما و جهان برجستهتر است.
اینجا یک نگاه کلی به خیام داریم، یعنی رباعیات را فقط از دید ادبی و شاعرانگی مورد بررسی قرار ندادهایم. به هر حال رباعیات در نگاه اول بسیار ساده، ظریف و قابل فهم به نظر میرسید ولی باید توجه داشت که این رباعیات برآمده از شخصیت علمی، ریاضی و فلسفی خیام است و نمیتوان اینها را از آن ابعاد او جدا کرد و به صورت مجرد فقط خیام را در چارچوب رباعیات او مورد بررسی قرار داد. در نتیجه باید آن ابعاد علمی، ریاضیدانی و فلسفی خیام را هم بشناسیم، بدانیم و بعد به سراغ رباعیات او برویم. بنابراین این یک نگاه کلی به شخصیت خیام ولی در قالب و برداشت از رباعیاتی است که در مقابل دیدگان و اندیشه ماست.
به نظر شما بهترین تصحیحی که از رباعیات خیام صورت گرفته، متعلق به کیست و خود شما در نگارش این اثر از کدام تصحیحات استفاده کردهاید؟
به طور قطع به یقین نمیتوانم بگویم که کدام کار بهترین است. یکی از مشکلاتی که ما در برخورد با رباعیات خیام با آن روبهرو هستیم این است که هیچ کتاب مستند جمعآوری شده مثل مثنوی مولانا در دوران خیام نداریم که بتوان به آن اشاره کرد، در نتیجه از همان ابتدا که با رباعیات برخورد میکنیم، میبینیم اولین رباعیاتی که از خیام به دست ما میرسد، 50 سال بعد از مرگ خیام است. 100 سال بعد از فوت خیام دوباره چند رباعی دیگر از خیام به زبان نجمالدین رازی در کتاب «مرصاد العباد» روبهرو میشویم و به همین ترتیب هرچه از دوران خیام فاصله میگیریم، تعداد رباعیات به نام خیام بیشتر میشود در نتیجه نمیتوان سند معتبری به عنوان بهترین برداشت، ارائه داد. ولی از لحاظ علمی و نگرشی که ما به بزرگان خود داریم، کاری که محمدعلی فروغی و قاسم غنی کردهاند به شکلی میتواند پایهای برای ورود انتخاب رباعیات صحیح خیام باشد و همچنین کتاب «مردی از نیشابود» از محسن فرزانه، اسنادی ارائه دادهاند، که میتواند مستندتر باشد ولی خودشان هم به این مسئله اشاره کردهاند که این کتابی که ما ارائه دادهایم، باز هم بر اساس یک تحقیق اعتباری نیست، بلکه بر اساس نظرات نظرات شخصی ماست که چنین مقوله و رباعیات را انتخاب کردهایم و دیگران هم میتوانند بر اساس همین ذوق و سلیقهای که دارند، به سراغ رباعیات بروند و برداشت دیگری داشته باشند.
همانطور که میبینید، در رباعیات خیام یک سند روشن نداریم، یعنی صادق هدایت یا شاملو بر اساس دیدگاهها و نظرات خودش دست به انتخاب میزنند و دیگران هم به همین ترتیب ولی انتخابی که من داشتم تا بتوانم در این کتاب رباعیات را مورد دقت قرار دهم و شرحی بر آن داشته باشم، میتوان گفت از حدود ده مجموعه یا بیشتر رباعیات را انتخاب کردم. و بر اساس آن منشی که از خیام در تاریخ سراغ داریم و در مقدمه کتاب هم به آن اشاره شده، رباعیاتی گزینش شده که بتواند آن شخصیت را هم در خودش تجلی دهد. یعنی آیینهای باشد که شخصیت ریاضیدانی، ستارهشناسی، حکمت و فلسفه خیام به علاوه ذوق شاعرانگی و رازی که در آن هست را نشان دهد. من در این کتاب سه اصل نظم، که از ریاضیات و نجوم خیام برمیآید، زیبایی که هم در ریاضیات میتواند باشد و هم در نجوم و کهکشانی که در شعر خیام به آن نظاره میکنیم و راز که میتواند نگاه فلسفی خیام را دربرگیرد را به عنوان سه شاخصه مهم در انتخاب رباعیات خیام برای خودم قرار دادم و روی این قضیه مانور دادم.
خیام بیش از همه تحت تاثیر کدام اندیشمند یا شاعر قبل از خود بوده و بر کدام شاعر بعد از خود بیشترین تاثیر را داشته است؟
چیزی که در تاریخ به آن اشاره شده و من از لحاظ نزدیکی افکار چندان اعتقادی به آن ندارم این است که خیام را تحت تاثیر تفکرات رازی و ابوالعلی معری میدانند. ابوالعلی معری که زمان فوت او تقریبا با نه سالگی خیام مصادف است، انسانی بدبین و تیرهنگر به زندگی و حیات بوده و به عزلتنشینی روی آورده است. اگر چه اندیشه خاص خود را داشته و در آن زمان و بعد از خودش، او را خیام عرب مشهور مینامند و معتقدند که نگرش خیامگونه دارد ولی در شعر خیام شور و نشاط و میل به زندگی است و این نگاه بدبینانه را در او و رباعیات و فلسفهاش نمیبینیم. ابوالعلی معری به عزلت پناه برده ولی خیام به تنهایی و رابطه تنهایی با عزلت گزیدن مثل نور و تاریکی است در نتیجه ممکن است که خیام از او تاثیر پذیرفته باشد ولی تاثیری اینچنین که «ادب از که آموختی؟ از بیادبان». یعنی به جای اینکه به بدبینی روی بیاورد به سمت روشننگری میرود و اعتراضاتی هم به زندگی و بیعدالتی که در زندگی انسان و هستی است، دارد، زبان معترضی دارد و پرسشگر هم هست اما اینها نشانه بدبین بودن خیام نیست، چون اگر بدبین بود انقدر ما را شور، نشاط، سرزندگی و ادامه حیات دعوت نمیکرد. خیام ما را به زندگی، خوشبینی و نشاط دعوت و تشویق میکند، در نتیجه این بدبینی نیست بلکه یک نوع نگرش شاد به حیات است که این با نگرشی که معری دارد، متفاوت است. رازی هم که نگاهی ملحدانه به مسئله دین، خدا و تفکری که هست، دارد. در نتیجه نمیتوان گفت که این دو بر خیام تاثیر داشتهاند. ولی در اینکه بر شاعران بعد از خود چون مولانا، عطار و حتی خافظ تاثیر گذاشته را به وضوح میتوان در اشعار و نگرش آنها به جهان و خصوصا در شعر حافظ که تاثیر فراوانی از رباعیات خیام پذیرفته، دید.
بعضیها معتقدند که اندیشه و نگاه صادق هدایت در آثارش به دیدگاه و نظر خیام نسبت به جهان شبیه و نزدیک است، نظر شما در این باره چیست؟ آیا میتوان چنین تشابهی بین صادق هدایت و خیام پیدا کرد؟
خیام آن کسی نیست که صادق هدایت تفسیر میکند، من به همین خاطر که یکی از شهرهترین نظرها درباره خیام، نگاه صادق هدایت به او است در کتاب «راز خیام» بعد از اینکه رباعیات مورد نظر را شرح کردهام، حدود 30 صفحه از مقدمه کتاب «ترانههای خیام» را در آوردهام تا خواننده بتواند نگاهی که هدایت به خیام دارد را با نگاهی که ما میتوانیم بهطور مستقل به رباعیات داشته باشیم را مقایسه کند.
به اعتقاد بنده، صادق هدایت برای توجیه افکار خودش در بین مردم و حتی متفکران و روشنفکران، خیام را به گونهای برای خود مصادره به مطلوب کرده و او را آیینهای دیده که خودش را در آن متجلی کرده است اما خیام آن کسی نیست که صادق هدایت نشان میدهد چرا که خیام آنگونه که هدایت میگوید، نه شرابخواره ،نه نهیلیسم، نه بیهودهگوی، نه ملحد و نه دهری است. ما در رباعیات خیام که من در این کتاب آوردهام چنین چیزی را نمیبینیم و میتوان گفت خیام دقیقا مخالف آن چیزهایی است که صادق هدایت درباره او اشاره کرده است.
در طول مطالعه و پژوهشی که درباره خیام و رباعیات او داشتید چه مسئله یا نکته درباره خیام بیش از همه نظر شما را به خود جلب کرد؟
به طور کلی نگرشهای متفاوتی که در خیام وجود دارد، جالب توجه است. من به دلیل همشهری بودن با خیام ارادت خاصی به او داشته و دارم اما آن خصوصیت پرسشگری شعر او است که انسانها را وادار میکند که اگر میخواهید انسان باشید، حداقل باید پرسشگر باشید. همان چیزی که در جامعه ما بسیار فقیر است، یعنی ما چه در سیاست، چه در فرهنگ و چه در علم، بیشتر تقلید داریم تا پرسشگری و خیلی راحت نظرات و گفتهها را میپذیریم. خیام در همه زمینهها ما را به پرسشگری میخواند و از جامعه میخواهد که پرسشگر باشد. متاسفانه بعضیها این پرسشگری را به گونهای معاندت با دین، اندیشه، معاد، بهشت و دوزخ و این قبیل مسائل دانستهاند در حالی که اینطور نیست و خیام به جای اینکه دین را مورد پرسش قرار دهد، دینداری را مورد سوال قرار میدهد، یا اینکه به جای اینکه خدا را به پرسش بگیرد، خداباوری را به پرسش میگیرد و از دینداری و اعتقادات ما میپرسد و اینها چیزی نیست که بخواهد برای آن پیام نشر کند. اصلا خیام در رباعیات پرچم هیچ عقیدهای را به دست نمیگیرد، هیچ کس را به هیچ عقیدهای رهنمون نمیکند، بلکه مدام ما را به حقیقتی ورای دین و مذهب و ایدئولوژی فرا میخواند و میگوید ابتدا حقیقت را پیدا کنید و بعد بر اساس آن دنبال حقیقتی که شما را هدایت میکند، بروید. در نتیجه ما اینجا با نوعی از الحاد روبهرو نیستیم، بلکه با نوعی جسارت و پرسشگری روبهرو هستیم که اگر این را درک نکنیم و نفهمیم، قطعا به معرفت درست هم نخواهیم رسید.
در این کتاب اشاره کردهام که برای رسیدن به عرفان مولانا باید از تفکر و منش خیام عبور کنیم. باید خیام و نوع پرسشگری او را بفهمیم تا بتوانیم مستقل فکر و بعد انتخاب کنیم و در نهایت به سمت عرفان ناب حرکت کنیم.
درباره طرح جلد این کتاب هم توضیح دهید، آیا این تصویر واقعی خیام است؟
با توجه به عنوان و موضوع کتاب و اینکه ادعا کرده بودیم، یک نگرش جدید به خیام و رباعیات او داریم، تصمیم گرفتیم روی جلد این کتاب تصویر جدیدی از خیام ارائه دهیم، بنابراین جلد کتاب پرتره شخصیتی است که با همکاری و همفکری طراح چیرهدست آن مهدی بشاورد به آن رسیدیم. که ایشان طراحی میکردند و من هم نظر میدادم تا به نزدیکترین چهره از خیام با توجه به شخصیت او برسیم که جا دارد از طراح آن به خاطر زحمتی که در این زمان کم کشیدند و پشت جلد این کتاب را به تصویر جدیدی از خیام مزین کرد، تشکر کنم.
درباره آثار گذشته خود و آثاری که در دست نگارش یا چاپ هم اگر مطلبی دارید، بفرمایید.
سال 85 کتابی با عنوان «عاشق طریق» که درباره شخصیت حضرت علی(ع) به چاپ رساندم. بعد از آن به «هفت وادی عشق و سلوک» ورود پیدا کردم که در دو جلد به چاپ رسید و هر جلد آن در حدود 900 صفحه و تفسیری درباره منطقالطیر عطار نیشابوری بود. آخرین کاری هم که به چاپ رساندم همین کتاب «راز خیام» است که در اردیبهشتماه امسال منتشر شد. «جستارهای مفهومی از مثنوی معنوی» و کتاب «نسیم نفس دوست» که مجموعهای از نیایشهایام است که در آن قالب نیایش برای بیان گفتوگویی با خدا در رابطه با موضوعات انسانی، سیاسی، اجتماعی و عرفانی انتخاب شده و میتوان گفت که فضای تازهای از نیایش را ارائه میدهد از کتابهای آماده چاپ من است.
همچنین کتاب «خلقت انسان» که به صورت مقالهوار است و موضوعات مختلفی را در رابطه با انسان و خلقتش، خدا، هستی و خودش را شامل میشود که حدود 34 عنوان مقاله در آن گردآوری شده و «اخلاق عرفانی در مثنوی معنوی» از دیگر کتابهای آماده ارائه من است. کتابی کوتاهتر با عنوان «چیستی دین» که نوع نگرش و رابطه انسان معاصر با دین را مطرح میکند و چند عنوان دیگر که تقریبا آماده ارائه و چاپ است که اگر فرصتی باشد و توفیق داشته باشیم، در آینده منتشر خواهد شد.
کتاب «راز خیام» به کوشش علیرضا خطیبزاده در نشر بهجت، در 330صفحه و با قیمت 35000 منتشر شده است.