هوش و استعداد او در تعلیم، چنان بود که همان روز اول، تحسین استاد را برانگیخت. روز اول، میرزا عبدالغفار، دیوان حافظ را باز کرد و جلال الدین همان طور که در خانه نزد پدر و مادر آموخته بود، آن را صحیح و کامل با صدای رسا خواند. استاد، جلال الدین را تحسین کرد. بعد عیالش را صدا زد و از او خواست اسپند بیاورد. اسپند آوردند و آتش زدند و بعد به پدر جلال الدین پیغام فرستاد که قدر این کودک را بدانید...
زندگینامه استاد جلال الدین همایی
جلال الدین همائی درسحرگاه شب چهارشنبه 13 دی ماه سال ۱۲۷٨ در اصفهان به دنیا آمد . پدرش میرزا ابوالقاسم محمد نصیر متخلص به طرب و جدش ملا محمدرضا همای شیرازی هر دو از شعرا و دانشمندان معروف عصر خود بودند. در این خانه که جلال الدین بدنیا آمد اتاقی بود مزین به نقاشی و آینه کاری، که خط خوش پدر و پدر بزرگ جلال الدین، زینت بخش آینه کاریهای آنجا بود. بالای اتاق و زیر آینه ها و دسته گل نقاشی، حدیث نبوی "انا مدینة العلم و علی بابها" کتابت شده بود و رو به روی آن در پایین گلدان، آینه کاری بسیار زیبایی است و این بیت از مولانا نوشته شده بود:
از علی (ع) آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان منزه از دغل
محل تولد جلال الدین، در همین اتاق بوده است.
جلال الدین تحت نظارت پدر دانشمند خود و در خانوادهای که کلیه اعضاء آن اهل خط و قلم بودند رشد یافت و از اوان کودکی ملزم به فراگیری ادبیات عرب و حکمت وفلسفه شد. وی در سن ده سالگی منشأت قائم مقام فراهانی ، منشأت فرهاد میرزا و منشأت امیر نظام و تاریخ معجم را نزد میرزا عبدالغفار و شاهنامه فردوسی ، کلیات سعدی ، منتخب قاآنی و غزلیات محمد خان دشتی را در نزد پدر مطالعه کرد و به اطلاعات فراوانی دست یافت. جلال الدین نزد مادر، خواندن قرآن، گلستان و غزلیات حافظ را فرا گرفت. او آموزشهای مقدماتی را در منزل به فرزندش آموخت و پس از آن، جلال الدین به مکتب خانه رفت. در مکتب خانه، نزد بانویی پرهیزگار به نام ملا باجی به مطالعه اصول و فروع دین و عم جزء پرداخت. ملا باجی، زنی عابد و صالح و خداپرست بود که نبات بیگم نام داشت و به ملا باجی مشهور بود. او از بعضی خانواده های محله، چند دختر و پسر را به شاگردی می پذیرفت. گیسوانی سفید و رویی نورانی و روحانی داشت و با محبت فراوان، اصول و فروع دین و آداب وضو و نماز و روزه و کتاب عم جزء را به شاگردانش می آموخت. جلال الدین این دروس را قبلاً در خانه از مادر آموخته بود، اما ملاباجی آن را تکمیل کرد.
در مدت کوتاهی که جلال الدین در مکتب خانه ملاباجی عم جزء را تمام کرد، مادر جلال الدین شخصاً به مکتب رفت و یک کلاه قند شهری و یک دست لباس زنانه، شامل پیراهن و چارقد و شلوار و چادر نماز و کفش با بشقابی نقل بادام به ملا باجی هدیه کرد. جلال الدین 6، 7 ساله بود که به مکتب میرزا عبدالغفار رفت. هوش و استعداد او در تعلیم، چنان بود که همان روز اول، تحسین استاد را برانگیخت. روز اول، میرزا عبدالغفار، دیوان حافظ را باز کرد و جلال الدین همان طور که در خانه نزد پدر و مادر آموخته بود، آن را صحیح و کامل با صدای رسا خواند. استاد، جلال الدین را تحسین کرد. بعد عیالش را صدا زد و از او خواست اسپند بیاورد. اسپند آوردند و آتش زدند و بعد به پدر جلال الدین پیغام فرستاد که قدر این کودک را بدانید...
همائی از سن یازده سالگی به مدت بیست سال در مدرسه نماورد از مدارس قدیم ومعروف اصفهان که مرکز دانش و فرهنگ این شهر بود به کسب علوم اسلامی پرداخت . جلال طی این سالها ادبیات عرب ، فقه ، اصول ، تفسیر ، درایه ،رجال ، هیئت ، نجوم ، استخراج تقویم ، فنون ریاضی ، طب و فلسفه را در نزد بزرگترین علما و روحانیون ایران فراگرفت و خود نیز مدتی مدرس بزرگترین حوزه های علمی و ادبی اصفهان بود. جلال الدین در سال ۱۳۰۰ به نظام آموزشی جدید پیوست و ابتدا به تدریس در مدرسه صارمیه اصفهان پرداخت; سپس در سال ۱۳۰۷ به تهران آمد و ازطرف وزارت معارف وقت عهده دار تدریس فلسفه و ادبیات در تبریز گردید. همائی درسال ۱۳۱۰ به تهران منتقل شد و در دارالفنون ، دبیرستان نظام و دانشکده افسری به تدریس ادبیات پرداخت. از شاگردان استاد در این دوره عبارتند از: دکتر ذبیح الله صفا، دکتر حسین خطیبی و دکتر اکبر شهابی. وی پس از تأسیس دانشگاه تهران به این دانشگاه دعوت شد وسالها در دوره دکتری دانشکده های حقوق و ادبیات تدریس کرد و مدتی نیز عضو فرهنگستان ایران بود. استاد همائی دو دوره نیز به دعوت دانشگاههای بیروت و لاهور در این دانشگاهها تدریس نمود که با استقبال محافل علمی این کشورها مواجه شد. در سال 1356 دانشگاه تهران مراسم بزرگداشت این استاد بزرگ تاریخ و فرهنگ ایران را برگزار کرد و در این مراسم نسخه ای از کتاب همائی نامه که به قلم همکاران وارادتمندان استاد تهیه شده بود به او تقدیم گردید. استاد جلال الدین همائی علاوه بر تألیف و تصحیح کتب متعدد شعر هم میسرود وبیش از پانزده هزار بیت او در دیوانی گرد آوری شده است. از مشهورترین اشعار او مسجد کبود است که در وصف مسجد کبود تبریز و اظهار تأسف از ویرانی آن سروده است.
استادان مرحوم همایی
مرحوم جلال الدین همایی از سال 1330 تحصیل علوم اسلامی را در محضر استادان به نام آن روزگار حوزه اصفهان شروع کرد. در خدمت آقا شیخ علی یزدی مُغنی، مُطوّل و قسمتی از شرح لمعه را خواند و قسمتی از بابهای آخر مُغنی و شرحِ نَظّام و پارهای دیگر از متون ادبیات عرب را در محضر حاج سید کاظم کروندی تحصیل کرد. آخوند ملا عبدالکریم گزی شرایعِ محقق و مکاسبِ شیخ انصاری را به او آموخت. شرح باب حادی عشر و رجال و علم درایه را از خدمت میرزا احمد اصفهانی و کتاب قوانینالاصول را نزد آقاسید مهدی دُرچه ای و قسمتی از فقه و اصول را نزد حاج میر محمد صادق خاتون آبادی تلمّذ کردند. در بین استادان فقه و اصولِ ایشان، آیت اللّه سید محمد باقر دُرچه ای حقّی عظیم بر گردن استاد همایی دارد؛ چرا که مدّت دوازده سال در درسهای خارج اصول و فقه او شرکت میکرد.
تحصیل علوم عقلی
علاوه بر تحصیل زبان و ادبیات عرب و فقه و اصول، مرحوم استاد همایی علوم عقلی را نیز در خدمت مشاهیر عصرخود فرا گرفت. از جمله استادان ایشان در علوم عقلی شیخ محمّد خراسانی است که مرحوم همایی حدود هیجده سال نزد ایشان امّهات متون فلسفی و عرفانی مانند شرح شمسیه و شرح منظومه و شرح هدایه و اشارات و شفا و اسفار و شرح نصوص و شرح مفتاح الغیب قونوی را تحصیل کرد. کلیّاتقانون را نزد شیخ محمّد حکیم و قسمت معالجات قانون را نزد حاج میرزا علی شیرازی و دو دوره هیأت مسطحه استدلالی و خلاصة الحساب شیخ بهایی را نزد حاج آقا رحیم ارباب و دوره کامل فن نجوم و معرفة التقویم را در حضور ملا عبدالجواد آدینه ای فرا گرفت. از دیگر استادان معقول استاد همایی شیخ اسداللّه حکیم قمشه ای است که سالها از محضر ایشان استفاده کردهاند.
نیل به درجه اجتهاد
بر اثر سخت کوشیهای مستمر طولی نکشید که استاد همایی به دریافت چند فقره اجازه روایت و اجتهاد از علمای بزرگ عصر نایل آمد که از آن جمله است:
اجازه روایت از آیت اللّه حاج شیخ مرتضی آشتیانی؛ اجازه روایت و اجتهاد از آیت اللّه شیخ محمّد حسین فشارکی که از فقهای بزرگ و مدرسانِ بنام حوزه اصفهان بودهاند، اجازه روایت و اجتهاد از آیت اللّه سیّد محمّد نجف آبادی (م 1358 ق)؛ اجازه اجتهاد از آیت اللّه حاج میرزا عبدالحسین سید العراقین خاتون آبادی (م 1350 ق)؛ اجازه اجتهاد از آیت اللّه میرزا ابوطالب محتشمی که از علمای کم نظیر در زمینه تسلط به علوم اسلامی بودند.
استاد همایی مانند غالب دانشمندان ایرانی گاهی به تفنن شعر هم میسراید و در شعر " سنا " تخلص می کند . شعر همایی در مایه سنتی فارسی است . پختگی معنی و اندیشه در آن بارز است . از فصاحت الفاظ و استواری بیان برخوردار است و در عین حال زبان او روان و روشن و ساده است . در میان اشعار او اثری از هجو و استهزاء دیده نمی شود . اشعار همایی دارای مضامین اخلاقی ، عرفانی و معارف والای انسانی می باشد که به حق می توان شعر همایی را " شعر متعهد " نامید . به طور کلی اشعار همایی با مضامین زیر همراه است.
1- پند نامه های اخلاقی
2- مدح و منقبت اهل بیت
3- اندیشه های فلسفی و عرفانی
4- تجلیل از بزرگان علم و ادب
5- شکوه و شکایت از اوضاع نابسامان روزگار
از استاد همایی بیش از پانزده هزار بیت شعر به جا مانده است.
تخلّص جلال الدین همایی
استاد جلال الدین همایی درباره انتخاب تخلّص شعری خود میگویند:
«رسم پیشینگان بر این بود که تخلّص شاعر مبتدی را استادان پیش قدم معیّن میکردند من از حدود چهارده سالگی که به مقتضای طبع موزون سخنی میبافتم، به منتخب حدیقه سنایی که هزار و یک بیت است، علاقه شدید داشتم و آن را از بر کرده بودم. عمّ بزرگوارم میرزا محمّد «سها» که پیشوای شعرای اصفهان بود و در این فن سمت استادی بر من داشت، فرمود که به تناسب سنایی تخلّص «سنا» اختیار کنم. من نیز به احترام گفته او این تخلّص را تا امروز تغییر ندادهام. فقط گاهی با کلمه همایی تخلص کردهام ».
چو شد روان عمادی به من گذاشت شرف
چو رفت جان سنایی به من بماند «سنا»
از آثار او:
- " تاریخ ادبیات ایران " /1308
- " غزالی نامه " . شرح حال امام محمد غزالی ./1315
- " فنون بلاغت و صناعات ادبی "
- "مولوی نامه "
) - " دیوان سنا " (مجموعه اشعار
" تصرف در اسلام "
- " تصحیح مصباح الهدایا و مفتاح الکنایه عزالدین محمود کاشانی "
- " تصحیح مثنوی ولدنامه " /1315
- " مقدمه بر اخلاق ناصری " /1335
- " تصحیح معیار العقول به شیخ الرئیس ابو علی سینا در فن اثقال " /1331
" تصحیح و تنقیح التّفهیم ابو ریحان "
استاد 45 سال به طور رسمی درس داد و بالاخره در سال 1345 از دانشگاه بازنشسته شد. مینودخت همایی درباره زمان فوت پدرش می گوید: شنبه شب، ششم ماه رمضان 1400 هجری قمری، در حالی که خواهر بزرگم کنارش بود و قصیده ای از همای شیرازی در مدح مولا علی علیه السلام می خواند، ساعت 9 شب دیده از جهان فرو بست. همه چیز به پایان رسید و دفتر زندگی مردی خستگی ناپذیر با دنیایی علم و دانش بسته شد. هنوز ساعت اتاق از صدا نیفتاده و دور گردون، شب را به روز نیاورده بود که جسم پدر سرد شد. صبحگاهان پس از انجام مراسم تغسیل در منزل، هنگام اذان ظهر بود که شاگردان ایشان بر پیکر استاد خود نماز گزاردند و بعد از ظهر روز یکشنبه، همراه جسد ایشان که در جعبه مخصوصی زیبا نوشته شده بود "پیکر علامه فقید استاد جلال الدین همایی" از تهران به اصفهان زادگاه اصلی ایشان سفر کردیم و در تکیه لسان الارض در حالی که هنوز آفتاب غروب نکرده بود، به خاک سپرده شد. استاد همایی در طول حیات پر برکتشان بیش از صدها کتاب، مقاله و شرح و تفسیر در مباحث مختلف ادبی و علمی از خود به جای گذاشت.
توصیه به جوانان
استاد همایی به جوانان میگفت: «بالاخره باید جوان و پیر قدر خودشان را بدانند. کاری بکنید که این عمر شما جز در راه سعادت و مصلحت خودتان و ملّت و کشورتان نباشد. من یک چیزی را دلم نمیخواهد بشنوم که به جوانها این تلقین بشود که ای آقا، ما که به گذشتگان نمیرسیم، ما که به استادان نمیرسیم. نه من این را نمیپسندم. ملتی رو به ترقی است که نسل آینده آن از گذشته بهتر است. سعی کنید این طور باشید. پشت دروازه «نمیشود» و پشت دروازه «یأس» ننشینید. فقط یک کلمه از من بشنوید: آقا، از خودگذشتگی میخواهد و عشق. باید به علم عشق داشته باشید.
آخرین شعر استاد جلال الدین همایی
آخرین شعر استاد همایی «پایان شب سخن سرایی» نام دارد که در ضمن آن وصف حال خودش را در روزهای پایانی زندگی توصیف میکند، آنگاه به فرزندان و نوادگانش اندرزهایی میدهد . این شعر که در قالب مثنوی و در هفتاد بیتسروده شده است، به وصیتنامهی منظوم استاد همایی معروف است . در بخشی از آن فرزندانش را به بردباری در ماتمش فرا میخواند و میگوید :
از من به بهشت دور باشید
گر چهره به ماتمم خراشید
آن گاه همه ی آنها را به هم رازی و دمسازی و جلب رضای مادر تشویق میکند و به نوادگانش توصیه میکند درکسب علم و معرفت بکوشند و جوانی را به بیهودگی نگذرانند . در پایان با دعا به فرزندانش آنها را به خدا میسپارد و از درگاه ربوبی برای خود طلب مغفرت و آمرزش میکند