خاندان وصال شیرازی
۱۳۹۴-۰۷-۲۸
خاندان وصال را می توان یکی از استثنایی ترین خانواده های فرهنگی و ادبی و هنری ایران دانست که بیش از صدسال است به فرهنگ فارس اعتباری ویژه بخشیده اند و در تاریخ ادبیات و هنر ایران به نامهایی آشنا و به یاد ماندنی بدل شده اند.
خاندان وصال را می توان یکی از استثنایی ترین خانواده های فرهنگی و ادبی و هنری ایران دانست که بیش از صدسال است به دلیل حضوردر عرصه های ادبی و هنری ، پرورش دهها شاعر ،خطاط ، نقاش ،نویسنده و مترجم و محقق معروف و باذوقپیوسته مطرح بوده اند و،به فرهنگ فارس اعتباری ویژه بخشیده اند و در تاریخ ادبیات و هنر ایران به نامهایی آشنا و به یاد ماندنی بدل شده اند.

میرزامحمد شفیع وصال شاعر معروف سده سیزدهم ،نه تنها به دلیل شاعری و خطاطی و هنرمندیهایی که داشت، معروف است ،بلکه به این جهت نیز که سرسلسله ی خاندانی بسیار با ذوق و هنرمنداست، دارای اعتباری خاص است زیرا او درعمر بیش از هزار ساله ی ادب فارسی، تنها شاعری است با شش فرزند پسر که همه ی این فرزندان در شاعری و خطاطی و برخی هنر های دستی معروف و ممتازشدند و نسل دوم و سوم وی نیز، از هنر نیای خود بهره مند و در همان هنرها استاد گردیدند.

وصال در سی و دو سالگی با دختر یکی از خویشاوندان خود ازدواج کردو از این پیوند شش فرزند یافت، وقتی نخستین فرزند وصال ،متولد شد ،وصال این فرزند را بر گرفت و به نزد مرشد خود میرزای سکوت برد و از وی خواست تا نامی برای وی برگزیندومشهور است که میرزای سکوت نه تنها برای این پسر که برای برادران آینده اش نیز تعیین نام و به وصال گفت:احمد و محمود ،محمد ،ابوالقاسم واسمعیل وعبدالوهاب . این داستان خود ،از کرامات شیخ به شمار می آمد .وصال فرزندان خود را به همان نامهایی که مراد وی فرموده بود،نامگذاری کرد واین شش تن ،عبارتند از :

1- احمد ، متخلص به "وقار "متولد 1232 و متوفی به سال 1298.

2- محمود ،متخلص به حکیم ،متولد 1234 متوفی به سال 1274 .

3- محمد متخلص به داوری ،متولد 1238 ،متوفی به سال 1283.

4- ابوالقاسم ،متخلص به فرهنگ ، متولد 1342 متوفی به سال 1309

5- اسمعیل ،متخلص به توحید ،متولد 1236 ،متوفی به سال 1286.

6- عبدالوهاب متخلص به یزدانی،متولد 1252 ،متوفی به سال 1328 .

از این فرزندان هم فرزندانی زاده شدند که بعضا به خط ونقاشی و شعر نامور گشتندکه در این مقاله به اختصار از آنان یاد می شود: (رک خاندان وصال ).

شجره نامه ی خاندان وصال تا دو پشت پس از وصال چنین است :

فرزندان نسل اول وصال عبارتنداز :

1- وقارشیرازی

نخستین فرزند وصال است که نامش محمد بود و در سال 1232 هجری قمری در شیراز متولد شد و در مهد تعلیم و تربیت پدر رشد کرد و ودر صرف و نحو و علوم ادبیه و فقه و اصول و حکمت الهی به کمال دست یافت و چون در شاعری کارآمد شد پدرش به وی تخلص "وقار " داد و وقار بیش از چهل هزار بیت شعرسرود که حدود 20000بیت آن قصیده بودو بقیه ، در قالبهای مثنوی ، غزل ،قطعه ومسمط و ترجیعات ودر موضوعات مدح و داستان و معرفت و عشق بود.

وقار خط نسخ را،به منتهی خوش می نوشت ،شهدالله که در این اعصار،کمتر ادیبی به جامعیت وی دیده شده است . (فرصت الدوله 562) او خط نسخ رابه روش استادان بزرگی چون پدرش و احمد نیریزی می نگاشت و در خط ثلث و شکسته مهارتی تام داشت و در طول عمر خویش ده جلد قران مجیدوحدود بیست جلد نسخه های نا تمام قران را تکمیل و صدها دفتر دعا و مرقع و نوشته ی کوتاه و بلند از وی باقی ماند است.میرزاحسن فسایی درباره ی وی می نویسد :"علاوه بر تمام کمالات موروثی که بر همه کس واضح و همه جا مشهور است ،در علم و فضل،گوی سبقت از همگنان ربوده ،در جمیع فنون یک فن و درتمام علوم آزموده و متحن،خاصه در علوم ادبیهو اقسام حکمت علاوه بر دیوان غزل وقصائد ،چندین دفتر به طریق منشات و مثنویات فرموده که هریک از آنها با کتب مشهوره در آن فن لاف همسری و دعوی برتری دارد (فسایی )

وقار سی و یک ساله بود که پدرش را از دست داد و سر پرستی خانواده به وی افتادواز آن پس چون پدری مهربان برادرانش را زیر بال و پرگرفتو همه ی برادران در خانه ی پدری در کنار هم با صمیمیت می زیستند.

از آثار وقار است :

1- دیوان وقار شیرازی که با تصحیح دکتر داریوش کاظمی و مقدمه ی شادروان دکتر ماهیار نوابی ، به وسیله ی دانشگاه آزاد کرماندر سال 1383 به چاپ رسیده است.

2-انجمن دانش :به نثر و شیوه ی گلستان سعدی با مقابله و تصحیح وتوضیح دکترمحمود طاووسی که به وسیله ی انتشارات نوید شیراز در سال 1366 به چاپ رسیده است.

3- روزمه پارسی ،تاریخ ملوک عجم به نثر سره ی فارسی که به قول میرزا حسن فسایی با ملاحظه ی فصاحت و بلاغت ، حتی یک کلمه ی غیر فارسی در آن گفته نشده است .این کتاب ، به تصحیح و تحشیه ی آقای دکتر محمد علی صادقیان و به وسیله ی دانشگاه شیراز به چاپ رسیده است.

4– داستان خضر وموسی که بر وزن و شیوه ی مثنوی مولوی سروده شده است و نزدیک به شش هزار بیت دارد و فسایی در باره ی آن می نویسد : "...اشهدالله که پس از کتاب مثنوی ،این بحر را به این سبک،هیچکیس به آن خوبی نگفته ..." ( فسایی )

5- بهرام و بهروزبر وزن خسرو شیرین تظامی

6رموز الاماره -شرح و ترجمه ی منظوم فرمان امیرالمومنین علی به مالک اشتر نخعی کهیک بار به کوشش دکتر محمود طاووسی به وسیله ی انتشارات نوید شیرازدر سال 1362 به چاپ رسیده است وبار دیگر به وسیله ی نشر فضیلت ، به سال 1378 منتشر شده است.

5 – ترجمه ی افسانه یی از کتب اخوان الصفا

7-تصحیح و تحشیه ی مثنوی مولوی : وقار،پس از مرگ پدر به هوای سیاحت و میل سفر ،با برادر کهتر خود محمود حکیم ،به بمبئی رفت و سالی در آنجا ماند و در آنجا مثنوی شریف راتصحیح کردوحواشی مفیدی بر آن نگاشتوباخطی خوش نگاشت و وبه چاپ سنگی رسانید و منتشر کردو چون ملا هادی سبزواری آن را دید گفت اگر می دانستم که وقار شرحی مفید بدین اختصار نگاشته ، آن همه رنج را در شرح مثنوی بر خود هموار نمی کردم.فرصت در باره ی این چاپ می نویسد : "...اکنون نسخه اش چون گوهر نا ب ،کمیاب است. "(همان)

8 – ترجمه ی صد کلمه از حضرت علی

9-عشره کامله ،کتاب مقتل حضرت امام حسین

10 – منظومه یی به فارسی در ترجمه ی منظومه ی عربی ملا هادی سبزواری

11 – شرح رباعیات مرحوم ملا محتشم.

12 – سیاحت نامه از شیراز تا بندر بوشهر .

13- اهمیت الادیب به عربی

14- مجالس السنه و و محافل الازمنه

15- چند ترکیب بند از وقار که به ضمیمه ی ترکیب بند محتشم به وسیله ی عادل مزاری در انتشارات غدیر خم زاهدان ،درسال به1378چ رسیده است.

16- محاکمه ی انسان و حیوان "مرغزار " ،به تصحیح و تعلیق محمد فاضلی ، مشهد ، دانشگاه فردوسی ،1373

و درشوال سال1298 درگذشت و در حرم شاه چراغ به خاک سپرده شد.

2- حکیم شیرازی

دومین فرزند وصال است که نام وی محمود بودو در سال 1234 هجری قمری در شیراز متولد شدو در محضر پدر علم و ادب و هنر آموخت و نامور شد.

او ابتدا در شاعری " طوبی " تخلص می کرد اما چون حکمت الهی و طب یونانی را فرا گرقت و به استادی رسید ، تخلص خود را به "حکیم " تغییر داد زیرا این کلمه در زبان فارسی هم به معنی فیلسوف است وهم به معنای پزشک و این شاعر در این دو فن ،چون شاعری و خطاطی ،بسیار توانا بود (روحانی 139).

حکیم در شاعری از ناصر خسرو و سنایی پیروی می کرد و در خط نسخ تعلیق مهارتی بسزا داشت و به ویژه این خط را با قلم خفی بسیار نیکو می نوشت از مهمترین کارهای او در خوشنویسی، مثنوی مولوی ،دیوان خاقانی و انوری و حافظ است.

حکیم ،چون با برادر خود وقار به هندوستان رفت ،ضمن مداوای بیماران نسخه ی دیگری از دیوان حافظ را تحریر کردو پس از آن به شیراز بازگشت و سفری به تهران کرد و در سال 1274 در سن چهل سالگی در وبای عام شیراز ،بیمار شد و درگذشت و در حرم شاه چراغ در جوار پدرش به خاک سپرده شد.(هما ن)

3- داوری شیرازی

نام وی محمد و سومین فرزند وصال است که در سال 1238 درشیراز متولد شد و علوم ادبی ،ریاضیات وحکمت الهی را از پدر فراگرفت و در آداب شاعری وسخنوری به کمال رسید و تخلص"داوری "را برای خود بر گزید .

میر زا حسن فسایی که از نزدیک، افراد خاندان وصال را می شناخته و بااغلب آنها دوست بوده است در باره ی وی می نویسد :" ...مرحوم داوری در خط تعلیق استادی بود بزرگ ،خط شکسته را به کمال رسانید و در صنعت نقاشی و پیکر نگاری از استادان سلف بگذرانید ، در علوم ادبیه و حکمت دستی تمام داشت و از روی انصاف ،از آن زمان که شعر فارسی آغاز شده است ،هیچ شاعری را چنین طبعی قادر و سخنی عذب نبوده است و به این سلاست و روانی و فصاحت سخن نگفته است ،انواع شعر را همه نیکو فرموده و قصائد را به طرز هریک از استادان سلف گفته ،بیشتر آنها را از استادان فن ،بهتر فرموده... " " ( فسایی 1009).

داوری، حدود سی هزار بیت شعرسرودو دیوان او تاکنون سه بار بار به چاپ رسیده است:

نخستین بار ، به وسیله ی برادر زاده ی وی روحانی به خط نستعلیق و با مرکب نوشته شد و برای چاپ به هندوستان ارسال گردید ،اما متصدی چاپ ورشکست گردیدو امر چاپ معوق ماند ولی روحانی در سال 1330خورشیدی آن رادر648 صفحه ودر ایران ، به چاپ رسانید ، اگرچه به قول خودش "چندان دل خواه نبود ".(روحانی ،مقدمه )

دومین چاپ دیوان داوری را مرحوم دکتر نورانی وصال انجام داد، این چاپ ،بر اساس نسخه یی تازه و با تصحیحات و تجدید نظرکامل و اضافه کردن اشعاری که از جنگها و مرقعات و اوراق پراکنده ،به مرور ایام به دست آمده بود ،در804 صفحه ،درتابستان سال 1370در تهران به انجام رسانید

سومین چاپ دیوان داوری ،به کوشش حبیب الله طالب زاده در سال 1380در تهران و به وسیله ی انتشارات طالبووف منتشر شده است.

داوری زبان ، عربی و ترکی را خوب می دانست و گذشته از اشعار عربی ،قصائد فارسی و عربی وملمع ومسمط و مثنوی - بویژه به سبک شاهنامه ی فردوسی - به نیکی می سرود و در نثرفارسی و عربی استاد بود وعلاوه بر تالیفات و آثاری که از وی به جامانده ،منشات ومکاتبات و مراسلات و قصص ومطایباتی نیزبه فارسی و عربی و ترکی ، داشته است که بعضی موجود است وبرخی از آنها از بین رفته است .

مرحوم مهدی حمیدی ،داوری را گل سر سبد خاندان وصال می خواند و می نویسد: "...اکثر مسمط های او از جهت لفظ و معنی ،بهترین مسمط های زبان فارسی است و اشعاری که به بحر متقارب از او دیده ام ،شعرهایی تمام عیار است که با اشعار خوب فردوسی برابری می کند ،او چیز هایی که دیگران از ذکر آنها عجز داشته اند ، یا به خیال آن نیفتاده اند ،به نظم می آوردو پندارها و آرزوها و تاثرات خود رانقش می کند و چشم خواننده را روشن می سازد که بعد از سالهای سال ، شاعری پیدا شده که دلی در سینه اش می تپد ،پاکی و متانت و خلوص ،از اشعار وی می تراود و از انتقادها ی شدید پروا نمی کند وبه این دلایل ،نگارنده معتقد است در این قرن (سیزدهم هجری )کسی بالفطره ،از داوری شاعر تر نیست."(حمیدی 127)

داوری ، برجسته ترین فرزند وصال است که هفت خط را مانند پدرش، به نیکویی می نگاشت و در نقاشی و چهره نگاری بی رقیب بود و یکی از استادان مسلم خطوط نستعلیق و شکسته در عصر خودبه شمار می آمد و کثرت نوشته ها و کتبی که داوری نوشته است به حدی است که حیرت آور می نمایدکه از آن جمله است تحریر دیوان خاقانی با حواشی ودیوان لسان الغیب حافظ شیرازی در دو نسخه ، که یکی به خط نستعلیق و یکی به خط شکسته ، نگا شته شده و (نورانی وصال- مقدمه) از نفایس خط و نقاشی و تذهیب است .

داوری در نقاشی نیز استادی فراوان از خود نشان داد و از گل سرخ و زرد و مواد دیگر ،رنگهای مورد نیاز نقاشی را تهیه می کرد و پرده های ممتازی که نمونه ی ذوق بارز اوست ،به وجود می آورد و گذشته از نقاشی ، در فن تذهیب نیز مهارتی بسزا داشت.

مهمتر ین و ماندگار ترین کار خطاطی و نقاشی داوری شاهنامه فردوسی است که بنا به خواهش ایلخانی فارس ،داوری با صرف پنج سال از عمرخویش ،اثر جاودانه ی حکیم فردوسی طوسی را تحریر و نقاشی کرد و در حقیقت اعجاز هنری خودرا در خط و نقاشی این کناب ،به ظهور رسانید (این شاهنامه اززمان نگارش تا به امروز داستانی شنیدنی دارد و به نوعی با تاریخ فارس و جریانات فرهنگی ایران پیدند خورده است ).

تصویر های این نسخه که یکی از نفیس ترین شاهنامه های موجود جهان است به وسیله ی آقای کورش کمالی سروستانی ، به چاپ رسیده و دانشنامه ی فارس آن را مستقلا انتشار داده است.

داوری در سن 45سالگی به سال 1283از ماتم مرگ فرزند خردسال خود ، به مرض دق گرفتار شد و در شیراز در گذشت و در شاهچراغ ،در جوار میرزای سکوت به خاک سپرده شد.

4- فرهنگ شیرازی

نام او ابوالقاسم است که در سال 1242 ر شیراز زاده شد و علوم ادبی و فنون ریاضی را تکمیل کرد و علم جفرو رمل را فراگرفت و به تشویق قاآنی ،زبان فرانسه راآموخت و به شاعری پرداخت وو به قول فرصت " دارای ذوق سلیم و طبع مستقیم بود و از علوم صوری و معنوی آگاه " .(فرصت، شعرای دارالعلم 261) و در شاعری به استادی رسیدوتخلص خود را "فرهنگ " انتخاب کردو حدود ده هزار بیت شعربه فارسی و عربی سرود .میرزا حسن فسایی ضمن آنکه شرح حالی مخنصر به قلم خود فرهنگ را ذکر می کند ، می افزاید که

"...طبع گوهرفشان و ذهن لطافت نشان ش ،مخزن اسرار الهی است و اشعار لطیفش بالمعه ی نور قدسی متصل است د بدایع قلم زیبا رقمش زیور بخش صحایف لیل و نهار است..."( فسایی 1012 ).

فرهنگ،چند کتاب تالیف کرده است که عبارتند از :

1- شرح حدائق السحر رشید وطواط ،به طرز چهار مقاله ی نظامی عروضی در پانزده هزار بیت.

2- شرح وترجمه کتاب "بارع "، در نجوم در ده هزار بیت .

3- واژه نامه ی فرهنگ فرهنگ .( فرصت، شعرای دارالعلم 261)

4- طب البله ،در مطایبا ت بسیار شیرین و مطبوع است و آن را " سکنجبینیه "هم خوانده است.

فرهنگ درهفت خط پیروی از پدروبرادر ش داوری می کرد و جز خط نستعلیق که نتوانست آن را به درجه یی که می خواست برساند ، دیگر خطوط ،را استادانه می نوشت بویژه خط نستعلیق را همچون یاقوت مسعصمی می نگاشت و در طول عمر خود ، چند جلد قران مجید را با نفاست فراوان ، تحریر کرد.

فرهنگ با دختر حاج معصوم نعمت اللهی ازدواج کرد و دو فرزند به نامهای محمود ( : اورنگ ) و محمد ( آهنگ ) یافت که هر دو شاعر بودند.( روحانی وصال 404) در سال 1309 قمری درگذشت ووی را در حرم حضرت سید میر محمد به خاک سپردند.

5- تو حید شیرازی

نامش اسماعیل و پنجمین فرزند وصال استکه در سال 1236 در شیراز به دنیا آمد و ود فضل و هنر سرآمد هم گنان شد و در شاعری " توحید " تخلص می کرد و غزل را به شیوه حافظ می سرود ولی در قصیده سرایی به ناصر خسرو گرایش داشت ،توحید به گرد آوری اشعار خود اهتمام نداشت و پس از مرگش ،برادرش یزدانی با کوشش بسیار پاره یی از اشعار وی راکه حدود 2500بیت می شد، جمع آوری کرد .

توحید همانند دیگر افراد خاندان وصال ،هفت خط را خوش می نوشت ومیرزا حسن فسایی معتقد بودکه توحید در نوشتن خط نسخ ،از جمیع استادان سلف و معاصرین بهتر می نوشت،خاصه قلمهای بسیار خفی راکه تا کنون کسی به آن خوشی ننوشته است( فسایی 1015) .دو بار مثنوی مولوی را به تحریر در آورد.

هنر استثنایی وی آن بود که یک دانه برنج گرده را هموار می کرد و برروی آن سوره ی توحید را به همراه نام خود " توحید " می نگاشت و بزرگان روزگار ،آن دانه ها را در نگین انگشتری یا بازو بند خود جای می دادند .هنر دیگر توحید ،آواز خوش وی بود که" آتش به جان سوختگان افکندی و دود از نهاد مستمعان بر آوردی ".( فسایی 1015)و همین صوت خوش سبب شد که برادرش یزدانی دو رساله در موسیقی تالیف کند .(رک یزدانی )

توحید به قول فرصت الدوله ،خلیقی مهربان بود و صدیقی نکته دان ( فرصت آثار عجم ،575).توحید در روز پنج شنبه 26 ربیع الثانی سال 1286 درگذشت و در حرم شاه چراغ به خاک سپرده شد.( رستگار فسایی 372 )

6- یزدانی شیرازی

نامش میرزا عبدالوهاب و فرزند ششم وصال است که در سال 1252 در شیراز متولد شد و ده ساله بود که پدرش در گذشت و در سایه ی لطف برادران ،علوم ادبی و ریاضیا ت و اسطرلاب و هیئت را به کمال فرا گرفت و در سخنوری و خط نستعلیق و شکسنه به استادیرسید ودر شاعری "یزدانی " تخلص می کرد و حددود 1500 بیت شعر از وی باقی مانده است.او به همراه برادرانش فرهنگ و توحید به نظم تاریخ صفویه پرداخت ولی به اتمام آن توفیق نیافت.

،میرزا حسن فسایی در باره ی وی می نویسد :" ...طبعی روان و ذهنی سلیم و سلیقه یی مستقیم دارد خط نستعلیق را در غایت خوشی می نویسد و امروز در این فن استاد عصر است ،بسا اوقاتکه خطوط او را استادان فن از خطوط میر غماد فرق ننهند و بر ایشان مشتبه شود " ( فسایی 1016) ،بیشتر کتیبه های موجود شاه چراغ و وسید میر محمد در شیراز و و رواق های قدیمی حضرت رضا ، از اوست یزدانی در کهنه کردن کاغذ و ساخت مرکب ، دستی و ناصرالدین شاه از وی خواست تابرایش " خسروو شیرین " نظامی را بنویسد و نقاشی کند که صفحاتی از آن موجود است.

یزدانی نقاشی را به کمال می دانست وو باوجود وسائل ناقص آن زمان پرده های نفیسی کشیده است که بعضا پرده های نقاشی رنگ روغنی وی ،بر پرده های داوری برتری دارد.

او در موسیقی نیز استاد بود و دو کتاب دراین فن نوشت که یکی در بحورالحان بود ود رآن، تناسب هر بحری از شعرها را با آوازی خاص نشان داده است که این کتاب رابه شوق آواز دلکش برادرش توحید نوشته است .

یزدانی با دختر " آقا محمد جعفر تاجر شیرازی " ،ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شد و در سال 1328 دردشیراز درگذشت و درحرم سید میر محمد به خاک سپرده شد.و شوریده در مرگ وی ماده تاریخی ساخت .

سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.