وضع عمومی سایر لهجات ایرانی تا آغاز ادب فارسی
۱۳۹۴-۰۹-۰۸
حملهٔ عرب بر ایران در سه قرن اول هجرى از بسیارى جهات اثر سطحى داشته است نه عمقى و از آن جمله است در لهجه‌هاى محلى ایران که پس از حملهٔ عرب تماماً با قوت دیرین خود برجاى ماندند و به سیر و تکامل تدریجى خود ادامه دادند و به عبارت دیگر قبول دین اسلام یا تبحر عده‌اى از ایرانیان در زبان و ادب عربی، هیچ گاه سبب نشد که ملت ایران زبان ملى و لهجه‌هاى محلى خود را رها کند.
وضع عمومی سایر لهجات ایرانی تا آغاز ادب فارسی
PostDateIconیکشنبه, 25 تیر 1391 ساعت 13:50 | PostAuthorIconنوشته شده توسط قربانی | مشاهده در قالب PDF | چاپ | فرستادن به ایمیل

وضع عمومی سایر لهجات ایرانی تا آغاز ادب فارسی


حملهٔ عرب بر ایران در سه قرن اول هجرى از بسیارى جهات اثر سطحى داشته است نه عمقى و از آن جمله است در لهجه‌هاى محلى ایران که پس از حملهٔ عرب تماماً با قوت دیرین خود برجاى ماندند و به سیر و تکامل تدریجى خود ادامه دادند و به عبارت دیگر قبول دین اسلام یا تبحر عده‌اى از ایرانیان در زبان و ادب عربی، هیچ گاه سبب نشد که ملت ایران زبان ملى و لهجه‌هاى محلى خود را رها کند.




چنان که از اشارات مختلف تاریخى و همچنین از توضیحات جغرافیانویسان و جهانگردانى که ایران را در سه قرن اول و در قرن چهارم هجرى سیاحت کرده‌اند برمى‌آید، در تمام دورهٔ تسلط عرب یعنى تا اواسط قرن سوم هجرى (و طبعاً بعد از آن) در قسمت‌هاى مختلف ایران تکلم به لهجه‌هاى محلى معمول بود و تکلم به زبان عربى یا فهمیدن آن انحصار به طبقهٔ خاصى داشت که آن را به مقاصد معینى فرا مى‌گرفتند و به‌همین سبب بود که مهاجران یا مسافران عرب براى زیستن یا سیاحت کردن در ایران نیازمند ترجمان و یا ناگزیر به فرا گرفتن لهجه‌هاى عمومى ایران بودند.



راجع به لهجات متداول عهد ساسانى و اوائل دورهٔ اسلامى بعضى از نویسندگان قدیم اطلاعاتى داده‌اند. از آن‌جمله عبدالله‌بن المقفع لغات یعنى لهجه‌هاى ایرانى را پهلوى و درى و فارسى (لهجهٔ فارس) و خوزى و سریانى دانسته است و همین مطلب را حمزةبن‌الحسن اصفهانی، به نقل یاقوت حموى از او در معجم‌البلدان، با تفصیل بیشترى ذکر کرده است و البته آنچه این دو استاد به‌عنوان لهجه‌هاى ایرانى ذکر کرده‌اند نه همهٔ آنها بود و نه همهٔ مهمترین لهجه‌هاى ایرانى بلکه در دورهٔ ساسانى و اوان توسعهٔ اسلام لهجه‌هاى ادبى مهم دیگرى هم مانند سغدى و خوارزمى و تخارى و طبرى و کردى و لهجه‌هاى غیرمکتوب دیگرى مانند آذرى و لهجه‌هاى متداول در ناحیهٔ جبال و نظایر آنها در نواحى مختلف ایران رواج داشت که هم از قسمتى از آنها آثار قابل توجهى در دست داریم و هم جغرافیانویسان معروف قرن چهارم مثل ابن‌حوقل مؤلف ”صورةالارض“ و المقدسى صاحب ”احسن‌التقاسیم“ و امثال آنان اطلاعات سودمندى دربارهٔ هریک از آنها داده‌اند.




از میان لهجه‌هاى مذکور که اسم بردیم لهجهٔ سغدی، منسوب به ناحیهٔ سغد در ماوراءالنهر لهجهٔ بسیار معروف و مهمى بود. دایرهٔ رواج زبان سغدى بر اثر قدرت سلاطین آن ناحیه و توسعه مستملکات آنان گاه در همهٔ آسیاى مرکزى تا سرحدات چین امتداد مى‌یافت. از این زبان آثار مکتوب بسیار در دست است که قسمت بزرگى از آنها به طبع رسیده و دستور زبان و لغت نامهٔ آن تنظیم یافته و بیشتر آنها بین قرن هفتم و قرن نهم میلادى پدید آمده است.

خط سغدى با خط پهلوى از یک تبار و از منشاء خطوط الفبائى سامى است. از میان محققان قدیم، ابوریحان بیرونى (م ۴۴۰ هـ.) در کتاب مشهور خود (آثارالباقیه) اطلاعات سودمندى دربارهٔ پاره‌اى کلمات و خاصه تقویم سغدى و اسامى مشهور و اعوام و ایام آن داده است.

لهجهٔ خوارزمى از میان لهجه‌هاى مذکور خواه در سه قرن اول هجرى و خواه در قرن‌هاى بعد مدتى معمول بوده تا بر اثر حملات مغول و تاتار و رواج زبان‌هاى اورال و آلتائى در آن ولایت به‌تدریج بعد از قرن هشتم هجرى از میان رفت. از لهجهٔ باستانى و همچنین از لهجهٔ جدید خوارزمى عهد اسلام که به‌خط عربى نوشته شده آثارى در دست است و ابوریحان بیرونى خوارزمى در الآثارالباقیهٔ خود اسامى ماه‌ها و اعیاد و ایام مشهور و منازل قمر را به زبان خوارزمى ذکر کرده است.

لهجهٔ تخارى در تخارستان (طخارستان) یعنى ولایت میان بلخ و بدخشان متداول بوده و از آن هم آثارى در دست است. این زبان بنابر آنچه از اشارات محققان قدیم برمى‌آید از شعب لهجات ایرانى و به لهجهٔ بلخى نزدیک بوده است.
سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.