آب هرگز نمی‌میرد
۱۳۹۶-۰۳-۰۶
آب هرگز نمی‌میرد: خاطرات سردار حاج میرزا محمد سلگی فرمانده گردان حضرت اباالفضل علیه‌السلام لشگر ‎۳۲ انصار الحسین علیه‌السلام/ نگارش: حمید حسام.- تهران: بیست و هفت: صریر، ‎۱۳۹۳.
آب هرگز نمی‌میرد: خاطرات سردار حاج میرزا محمد سلگی فرمانده گردان حضرت اباالفضل علیه‌السلام لشگر ‎۳۲ انصار الحسین علیه‌السلام/ نگارش: حمید حسام.- تهران: بیست و هفت: صریر، ‎۱۳۹۳.
کتاب «آب هرگز نمی‌میرد» خاطرات سردار جانباز میرزا محمد سُلگی است که به کوشش حمید حسام گردآوری در مدت 20 ماه ثبت شده است.
میرزامحمد سُلگی فرمانده گردان 152 حضرت ابالفضل‌ (ع) لشگر 32 انصار‌الحسین بود. وی از ۲۲ سالگی در جبهه‌های غرب و جنوب جنگ تحمیلی حضور یافت و در این مدت پنج بار مجروح شد که در آخرین مجروحیت هر دو پای خود را از دست داد و همچنین از ناحیه پهلو و دست چپ هم آسیب دید.
حسام، «آب هرگز نمی‌میرد» را در یازده فصل با عنوان‌های کُر شیخ علی ممد، رنگ خدا، زیر علم عباس، گردان سقا‌ها، مجنون؛ جنگ آب و آتش، شب عاشورایی انصار‌الحسین، فاو؛ سلام بر تشنگی، آب هرگز نمی‌میرد، ما گردان ابالفضلیم، با دو پای بریده و فصلی با عنوان خدا با ما بود، تدوین کرده و در خلال کتاب نیز تصاویر مرتبط با هر فصل نیز به صورت سیاه و سفید آورده است.
در «آب هرگز نمی‌میرد» درباره عملیات کربلای چهار و به شهادت رسیدن تعداد زیادی از غواصان ایران، هم مطالبی می‌خوانیم.
دیدن جلد کتابی که رویش نوشته خاطرات فرمانده‌ گردان «حضرت ابالفضل علیه‌السلام»، آن هم با عنوان «آب هرگز نمی‌میرد»، به‌خودی خود آنقدر جذاب هست که آدم را ترغیب کند به خواندن آن.
شاید برای همین است که سراسر کتاب، بوی آن حضرت را به خود گرفته و راوی داستان هم، در دست‌نوشته‌ای که در ابتدای کتاب، خودنمایی می‌کند، چنین نوشته است:
«از روزی که در ۶ سالگی روضه‌ی مشک و سقا را از پدرم شنیدم تا زمانی که دستم به داس و خوشه‌های گندم گره خورد، رد این بوی خوش را گرفتم تا به زیر علم عباس علیه‌السلام رسیدم. اتفاقی نبود. در دفتر تقدیر الهی همه‌چیز حساب و کتاب داشت که با شروع جنگ تحمیلی و تأسیس یگان رزمی استان همدان –انصارالحسن علیه‌السلام - به نوکری گردان حضرت ابالفضل علیه‌السلام منصوب شدم و تشنه‌ آب، آب حیاتی که هنوز از مشک ابالفضل علیه‌السلام می‌ریخت و به تاریخ آبرو می‌داد.»
خلاصه متن تقریظ رهبر معظم  انقلاب بر کتاب: آب هرگز نمی‌میرد
سلام بر یاران حسین (علیه‌السّلام) و سلام بر شهیدان...
ساعتهای خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:
درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم / لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم
هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران / که ره چون میتوانم یافتن سوی درون من هم ...
در میان کتابهای خاطرات جنگ، این، یکی از بهترین‌ها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شده‌اند...
 
سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.